بهترین مکان برای نمایش تبلیغات شما بهترین مکان برای نمایش تبلیغات شما بهترین مکان برای نمایش تبلیغات شما بهترین مکان برای نمایش تبلیغات شما

آخرین نطرات کاربران

امکانات جانبی



روش سوالی و منفی کردن زمان حال ساده

بازدید: 534
دسته بندی: ,,,
روش سوالی و منفی کردن زمان حال ساده

 

آموزش روش سؤالی کردن زمان حال ساده

 

چگونه زمان حال ساده را سؤالی می کنیم؟

برای سوالی کردن زمان حال ساده باید توجه داشته باشیم که اگر فاعل سوم شخص مفرد( یعنی وقتی که فاعل جمله he , she,it یا اسم یکنفر  یا یک چیز باشد ) باشد.کلمه Does را قبل از فاعل یعنی در اول جمله می آوریم s و یا es سوم شخص مفرد فعل را نیز حذف می کنیم .یعنی فعل را بصورت ساده در می آوریم. اما اگر فاعل سوم شخص مفرد نباشد به اول جمله کلمه Do را اضافه میکنیم و تغییرات دیگری لازم نیست.و فقط در هر دو حال به آخر جمله علامت سوال اضافه می کنیم. مثال:

They live in Iran.

?Do They live in Iran

 She speaks English everyday every day.

?Does she speak English everyday every day

 

 

روش منفی کردن زمان حال ساده

 

چگونه زمان حال ساده را منفی  می کنیم؟

 

برای منفی کردن زمان حال ساده باید توجه داشته باشیم که اگر فاعل سوم شخص مفرد( یعنی وقتی که فاعل جمله he , she,it  یا اسم یکنفر  یا یک چیز باشد) باشد.کلمه doesn’t را قبل ازفعل و بعد از فاعل می آوریم s و یا es سوم شخص مفرد فعل را نیز حذف می کنیم .یعنی فعل را بصورت ساده در می آوریم. اما اگر فاعل سوم شخص مفرد نباشد به قبل از فعل کلمه don’t را اضافه میکنیم و تغییرات دیگری لازم نیست.

 مثال:

They live in Iran.

.They don’t  live in Iran

She speaks English everyday every day.

.She doesn’t  speak English everyday every day

 

تمرین:

 

این جملات را سوالی و منفی کنید.

 

You like football.

?Do You like football

.You don’t  like football

 

.She goes to school

?Does She go to school

.She doesn’t goes to school

پاسخ کوتاه

اگر بخواهیم به سوالی پاسخ کوتاه بدهیم ، از همان فعل کمکی که برای سوالی کردن جمله استفاده شده ، استفاده می کنیم.طبق این فرمول ساده:

 .فعل کمکی+فاعل+،+yes/no=پاسخ کوتاه    

توجه داشته باشید که فاعل در این دستور حتما باید ضمیر فاعلی باشد و هرگز از اسم در این دستور نباید استفاده کرد.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: پنج شنبه 27 اسفند 1394 ساعت: 19:31 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

نام روزهای ماه و هفته در ایران باستان( برگرفته از سایت دانشنامه ویکی پدیا)

بازدید: 390
دسته بندی: مطالب مفید,ادبی,,

فهرست نام روزهای ماه

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
 
 

در حوزهٔ تمدن ایرانی، هر ماه دارای سی روز بود که با اضافه کردن پنج روز در آخر سال(خمسه مسترقه یا پنجه دزدیده)، سال به ۳۶۵ روز می‌رسید. و اکنون نام این روزها:

۱. اورمزد ۲. بهمن ۳. اردیبهشت ۴. شهریور ۵. سپندارمذ
۶. خرداد ۷. امرداد ۸. دی باذر ۹. آذر ۱۰. آبان
۱۱. خور ۱۲. ماه ۱۳. تیر ۱۴. گوش (ایزد) ۱۵. دی به مهر
۱۶. مهر ۱۷. سروش ۱۸. رشن ۱۹. فروردین ۲۰. بهرام
۲۱. رام ۲۲. باد ۲۳. دی به دین ۲۴. دین ۲۵. ارد
۲۶. اشتاد ۲۷. آسمان ۲۸. زامیاد ۲۹. مهراسفند ۳۰. انیران

البته روزهای پنجه دزدیده نیز نامی دارند که از نام گاتاهای زرتشت گرفته شده:

۱. اهنود ۲. اشتود ۳. سپنتمد ۴. وهوخشتر ۵. وهشتواش

 

ترتیبنام روز به اوستایینام رایجمعنی
۱ اهورامزداه هرمزد نام خداوند
۲ وُهومَنَه بهمن منش نیک
۳ آشه‌وَهیشتَه اردیبهشت بهترین راستی
۴ خششرهَ‌وَئیریَه شهریور شهریاری والا
۵ سپنتا آرمیتی سپندارمذ فروتنی، عشق و گسترش
۶ هَئوروَتات خرداد کمال ایزدی
۷ اَمرتات امرداد بی‌مرگی و نامیرایی
۸ آفریدگار دی به آذر آفریدگار
۹ آتَر آذر آتش
۱۰ آپُوُ آبان آب
۱۱ خَورخشِیُتَه خور آفتاب و خورشید
۱۲ ماه ماه ماه
۱۳ تیشنریه تیر ستارهٔ تیر و ایزد باران
۱۴ گو ایزد گوش جهان، هستی و زندگی
۱۵ آفریدگار دی به مهر آفریدگار
۱۶ میثره مهر نگهداشتن پیمان
۱۷ سرَوشَه سروش وخش ایزدی (الهام و وحی)
۱۸ رشنو رَشن دادگری
۱۹ فروَشی‌ها فروردین فروهر و روان رفتگان
۲۰ وِرثرغَنَه بهرام پیروزی
۲۱ رامَن رام رامش و آشتی (صلح)
۲۲ واتَه باد باد
۲۳ آفریدگار دی به دین آفریدگار
۲۴ دینا دین وجدان بینش درونی
۲۵ اَشی ارد خوشبختی دارائی
۲۶ اَرشتات اشتاد راستی
۲۷ اَسمَن آسمان آسمان
۲۸ زَم زامیاد زمین
۲۹ مَنثره سپنته مهراسپند گفتار نیک
۳۰ اَنغَرا رَرُچاه انیران یا انارام روشنایی بی‌پایان

[۱]

پانویس[ویرایش]

  1. پرش به بالا گاه‌شماری و جشن‌های ایران باستان، ص ۸۱ تا ۸۵
می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: چهار شنبه 26 اسفند 1394 ساعت: 1:34 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,
نظرات()

جشن های باستانی( برگرفته از سایت :ایران من کو؟)

بازدید: 651
جشن های باستانی( برگرفته از سایت :ایران من کو؟)

جشن های باستانی

در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از ميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است!

اين روز "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است.

 فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند.سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن.

 زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند.

 در هر ماه، يك بار، نام روز و ماه يكي مي شده است كه در همان روز كه نامش با نام ماه مقارن مي شد، جشني ترتيب مي دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمين روز هر ماه مهر نام داشت و كه در ماه مهر، "مهرگان" لقب مي گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ يا اسفندار مذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي گرفتند.

سپندار مذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پيدا مي كردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي كردند.

ملت ايران از جمله ملت هايي است كه زندگي اش با جشن و شادماني پيوند فراواني داشته است، به مناسبت هاي گوناگون جشن مي گرفتند و با سرور و شادماني روزگار مي گذرانده اند. اين جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگي، خلق و خوي، فلسفه حيات و كلا جهان بيني ايرانيان باستان است.

 

 

 

 

 

 

 

نوروز باستانی

 

هفت سين

 

هفت سين

 

هفت سين به معناي هفت قلم شيئي كه نام آن‌ها با حرف «س» (سين) آغاز مي‌شود، يكي از اجزاي اصلي آيين‌هاي سال نو است كه پيشينه‌ي ايرانيان آن را برگزار مي‌كنند. اين اقلام سنتاً در سفره‌ي هفت سين چيده و به نمايش گذاشته مي‌شوند. اين سفره‌اي است كه هر خانواده‌اي بر روي زمين (يا بر روي ميز) در اتاقي كه معمولاً به ميهمانان گرامي اختصاص داده شده مي‌گسترد و اين اقلام بر روي آن قرار داده مي‌شود: در بالاي سفره (در دورترين فاصله از در) آينه‌اي گذاشته مي‌شود، كه در دو طرف آن شمع‌دان‌هايي داراي شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در پايين آن نسخه‌اي از قرآن (از شاهنامه يا ديوان حافظ نيز استفاده مي‌شود)، تُنگي كه معمولاً حاوي يك ماهي لايي (بسياري از خانواده‌ها يك كوزه آب باران را كه قبلاً جمع آوري شده و/ يا كاسه آبي كه حاوي برگ سبز انار، نارنج، يا شمشاد است نيز مي‌افزايند)، ظرف‌هاي حاوي شير، گلاب، عسل، شكر، و (1، 3، 5 يا 7 عدد) تخم مرغ رنگ‌آميزي شده گذاشته مي‌شود. مركز سفره عموماً با گل‌داني از انواع گل‌ها، معمولاً سنبل و شاخه‌هاي بيدمشك فروگرفته مي‌شود. كنار آن، سبزه و دست‌كم شش قلم ديگر كه با حرف سين آغاز مي‌شوند (تشريح شده در زير)، ظرفي حاوي ميوه (سنتاً سيب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شيرين)، ماست و پنير تازه، شيريني‌هاي گوناگون، آجيل (مخلوط خشك و بو داده شده‌ي تخم‌هاي نخودچي، خربزه، گندم برشته، برنجك، و فندق و گردو، كه همگي با كشمش آميخته ‌شده‌اند) قرار داده مي‌شود. 
اقلام سين‌دار سنتاً عبارت‌اند از: 1. سبزه، يعني، گندمي (يا

 جو، گاهي نيز عدس) كه به بلندي چند اينچ درون قطعه پارچه‌ي سفيدِ نازكِ پيچانده شده به گرداگرد كوزه‌اي گلي روييده است (امروزه سبزه در يك ظرف سفالين كم‌گود رويانده مي‌شود)؛ 2. سپند (اسفند)، تخم سداب كوهي كه اغلب در يك بخورسوز گذاشته مي‌شود و درست پس از آغاز سال سوزانده مي‌شود؛ 3. سيب، پيش‌تر ياد شد؛ 4. سكه، چند عدد سكه‌ي نو؛ 5. سير (سابقاً همراه با ريشه‌هايي كه براي شباهت دادن به شرابه‌هاي رنگين، قرمز رنگ مي‌شدند)؛ 6. سركه؛ 7. يك كاسه سمنو (شيرازي‌ها و كردها سمني مي‌گويند). اين فقره‌ي آخر بدين شيوه تهيه مي‌شود: مقدار مناسبي گندم براي سه روز در آب (ترجيحاً آب باراني كه براي اين منظور فراهم شده) خيسانده مي‌شود و سپس بر روي يك سيني فلزي پهن گرديده و با پارچه‌اي سفيد پوشانده مي‌شود. هنگامي كه گندم اندكي روييد، بر روي تخته‌اي سنگي يا چوبي خُرد و بعد درون هاون كوبيده مي‌شود و شيرابه‌ي آن با آب داغ، روغن و آرد مخلوط گرديده و همه‌ي آن به وسيله‌ي زنان (هيچ مرد بالغي مجاز با مشاركت در اين فرايند نيست) به آهستگي پخته مي‌شود (اغلب يك شب كامل صرف آن مي‌گردد)؛ نتيجه‌ي كار يك خمير غليظ، شيرين و به رنگي مايل به قرمز است، كه بخشي از آن براي سفره‌ي نوروز كنار گذاشته مي‌شود و باقي آمده‌ي آن در ميان همسايگان پخش مي‌شود، كه آنان نيز ظرف حاوي سمنو را همراه با يك يا چند عدد تخم مرغ رنگ شده يا برگي سبز باز مي‌گردانند. 
ذكر چند ملاحظه در اين جا لازم است. نخست، برخلاف نام خود، سفره‌ي هفت سين دربردارنده‌ي اجزاي اصلي بسياري است كه با حرف سين آغاز نمي‌شوند. دوم، اقلام گزيده شده‌ي سين‌دار هميشه شماري بيش از هفت دارند و كمابيش همواره سنجد و سماق و سوهان (شيريني) هم افزوده مي‌شود. بسياري از خانواده‌هاي حتا اقلام سين‌دار بيش‌تري نيز اضافه مي‌كنند، مانند سبزي، سياه‌دانه، سنگك، سپستان، و سرمه. سوم، سفره‌ي هفت سين مختص جشن نوروز نيست. در بسياري جاها مرسوم است كه سفره‌ي مشابهي در آيين‌هاي عروسي چيده شود و در برخي نواحي نيز در شب چله چنين سفره‌اي مهيا مي‌گردد؛ در منطقه‌ي كاشان اين سفره در جشن اِسبندي در 25 بهمن، كه برابر با اول اسفند در تقويم رسمي است، چيده مي‌شود. چهارم، برخي از مردمان سهيم در ميراث فرهنگي و سنت‌هاي ايراني (مانند افغان‌ها، تاجيك‌ها، ارمنيان) اين اقلام را آماده نمي‌كنند. حتا جالب توجه‌تر اين حقيقت است كه چيدن آن‌ها در ميان كردها يا زرتشتيان، كه هر دو حافظان پرحرارت آن دسته از سنت‌هاي ايراني‌اند كه چيزهاي هفت‌گانه نقشي مركزي را د

ر آن‌ها ايفا مي‌كند، مرسوم نيست. با وجود اين، موبد نيك‌نام يادآوري مي‌كند كه «امروزه در بسياري از خانواده‌هاي زرتشتي، به ويژه آنان كه در شهرها زندگي مي‌كنند، هفت سين براي سفره نوروز تهيه مي‌شود». اين موضوع به آشكارا روي‌كرد جديدي است كه از تماس فزاينده‌ي زرتشتيان با ديگر ايرانيان متأثر گرديده است. جالب آن كه كردها براي جشن «كوسه گلدي» كيك سمني مي‌پزند. پنجم، هرچند مي‌دانيم كه ساسانيان با روياندن هفت نوع تخم بر روي هفت ستون به پيشواز نوروز مي‌رفتند و بر سر سفره‌ي نوروز خود سيني‌هايي حاوي هفت شاخه گياه (گندم، جو، نخود، برنج، و غيره)، و نيز يك گِرده نان درست شده از هفت گونه غله مي‌گذاشتند، اما به سبب ناهماهنگي‌هاي ياد شده در زير شماره‌هاي يك و دو، نمي‌توان آن‌ها را با هفت سين مقايسه نمود و متشابه دانست. 
پيشينه و تاريخچه‌ي سنت چيدن سفره‌ي هفت سين مبهم و نامعلوم است. برخي چنين انديشيده‌اند كه اقلام اصلي با «ش» (شين) آغاز مي‌شده‌اند، و بدين جهت به بيتي آشكارا متعلق به تاريخي جديد استشهاد كرده‌اند كه ادعا مي‌كند «در زمان ساسانيانْ ايرانيان بر سر سفره‌ي نوروز شهد و شير و شراب و شكر ناب؛ شمع و شمشاد و شايه قرار مي‌داده‌اند». ساختگي بودن اين تعبير، كه به نام‌هايي عربي استشهاد مي‌كند و از اجزايي اصلي و ضروري مانند سير، سمنو و سپند چشم‌پوشي مي‌كند، بديهي است. ديدگاه‌هاي مبني بر اين را كه اصطلاح هفت سين تحريف هفت سيني يا هفت ميم (اقلام آغاز شونده با حرف ميم، مانند ماست، ميوه، ميگو، مويز و غيره)، يا هفت چين (= هفت [چيز] چيده شده) است، جداً نمي‌توان پذيرفت. واقعيت آن است كه همه‌ي نشانه‌ها و اشاره‌ها دلالت بر آن دارند كه [چيدن] هفت سين، چنان كه آن را مي‌شناسيم، رسمي كهن نيست. قديمي‌ترين اشاره‌ي موجود به رسم چيدن هفت سين، ارجاعي غيرقابل اطمينان و منفرد بدان در يك دست‌نوشته‌ي كهن فارسي منسوب به دوران صفوي است. و گرنه، سياحان و مورخان سده‌ي 19 در گزارش‌هاي عيني خود از آيين‌هاي نوروز، به ندرت از اين رسم ياد كرده‌اند. تنها Heinrich Brugsch، كه در 1860 در تهران بود و جشن نوروز را با برخي جزييات آن شرح داده است، ادعا مي‌كند كه ايرانيان با كاشتن گل‌هايي با نام‌هاي آغاز شونده با حرف «س» در باغ‌هاي‌شان به پيشواز جشن ملي‌شان مي‌روند. اشاراتي نيز وجود دارد به يك سيني پر شده با هفت نوع ميوه، اما نه به هفت سين، كه بدين ترتيب به نظر مي‌رسد در سده‌ي اخير به سبب تبليغ و معرفي آن در رسانه‌ها، مرسوم و متداول شده است. 
در هر حال، اگر سفره‌ي نوروز را به صورت يك كل در نظر بگيريم و به حرف سين توجهي نكنيم، اقلام اصلي آن به خوبي اين تعبير را آن‌ها بازتاب‌هاي اوضاع دوران شباني و يك‌جانشيني ايرانيان باستان و باورهاي آنان، به ويژه در مورد امشاسپندان هستند، به دست مي‌دهند: 
تدارك اين سفره در شب نوروز و گستردگي اين باور كه روان مردگان فرود مي‌آيند و شريك سفره مي‌شوند، به آشكارا آن را با جشن روان‌ها (فروردينگان) مرتبط مي‌سازد. تخم مرغ‌ها، مردم (از Martiya* tauxman ”تخم ميرا“؛ در شهرك خور تخم‌مرغ‌ها در زير نيمكت آماده شده براي عروس، به اميد بچه‌دار شدن او، ‌گذاشته مي‌شود) را نمادپردازي مي‌كند و به آفريدگار اشاره دارد؛ شير، گاو و وهومنه/ بهمن را نمايندگي مي‌كند؛ شمع‌ها، آتش پاك و اشه وهيشته/ اردي‌بهشت را؛ سكه‌ها، ثروت و خشثره‌ويرييه/ شهريور را؛ سنبل هم هئوروتات/ خرداد و هم امرتات/ (ا)مرداد را نمادپردازي مي‌كند، چنان كه آب و سبزه و سبزي نيز چنين مي‌كنند. بيدمشك، آرميتي/ سپندارمد را نمايندگي مي‌كند، چنان كه سپند/ اسفند نيز، كه بخشي از نام آن را نگاه داشته، چنين مي‌كند. به طور جالب‌تري، ممكن است به نيروي درمان‌بخش آرميتي به واسطه‌ي سير اشاره شده باشد، كه چنان نزد ايرانيان به عنوان يك دارو و وسيله‌ي دور كردن چشم بد و نيروهاي اهريمني ارزشمند بود كه پارس‌ها يكي از ماه‌هاي‌شان را ثايگرچي Thaigarchi (= ماه سير) ناميده بودند. اناهيد با آب (باران) فراهم شده به ويژه براي اين مناسبت نمايندگي مي‌شود. سمنو، كه براي سفره كاملاً ضروري است و چنان مقويِ نيرومند قواي جنسي دانسته مي‌شود كه برخي آن را «نيروي رييس خانواده» مي‌خوانند، مي‌بايست به اناهيد منسوب باشد، چرا كه سمنو را فقط زنان تهيه مي‌كنند (حتا در ميان كردها، كه هفت سين نمي‌چينند)، و در هنگام به هم زدن مخلوط در حال پخت آرزو مي‌كنند كه شوهراني خوب و فرزنداني نيك بيابند. به علاوه، ظرف سمنو با پيش‌كش شدن به نام ورجاوند «فاطمه‌ي زهراي معصوم» آماده مي‌شود (زهرا = زهره نيز نام سياره‌ي ونوس/ اناهيد است). ماهي كره Kara، كه در درياي اسطوره‌اي Vourukasha زندگي مي‌كند و موجودات زيان‌بار را دفع مي‌كند، با ماهي درون تُنگ نمايندگي مي‌شود. اين تجزيه و تحليل را، كه بيش‌تر از اين نيز مي‌توان ادامه داد، نشان مي‌دهد كه اشياء اصلي سفره‌ي نوروز بسيار باستاني و پرمعنا هستند، حال آن كه انگاره‌ي (idea) هفت سين، جديد و نتيجه‌ي تفنن عاميانه‌اي است كه بر مبناي ذوق و سليقه درون يك آيين پسنديده بسط و گسترش يافته است

 

جشن زایش اشو زردشت

ششمین روز فروردین که بنا به نظر بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زردشت اسپنتمان است، به نوروز بزرگ معروف است. دراین روز زردشیان در آتشكده‌های هر شهر گردهم می آیند، به سخنراني‌هاي مذهبي گوش مي‌دهند، اوستا مي‌خوانند و تولد پيامبرشان را جشن مي‌گيرند. آب پاشیدن به همدیگر، دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسم‌های این جشن است.
گاتاخواني، دف زني و سخنراني در مورد تاريخچه نوروز و جشن زايش زردشت از جمله برنامه‌هاي اين مراسم می باشد. حضور در نيايشگاه شاور اهرام ايزد و ساير نيايشگاه‌ها و مكان‌هاي مقدس ديني در صبح روز ششم فروردين از ديگر آيين‌هاي بزرگداشت زايش زردشت است، كه در همه شهرهاي زردشتي نشين برگزار مي‌شود.

 


 

 

سیزده به در

جشن سيزده فروردين ماه روز بسيار مبارک و فرخنده است. ايرانيان چون در مورد اين روز آگاهي کمتري دارند آن روز را نحس مي دانند و براي بيرون کردن نحسي از خانه و کاشانهً خود کنار جويبارها و سبزه ها مي روند و به شادي مي پردازند. تا کنون هيچ دانشمندي ذکر نکرده که سيزده نوروز نحس است. بلکه قريب به اتفاق روز سيزده نوروز را بسيار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقيه جدولي براي سعد و نحس آورده شده که در آن سيزده نوروز که تير روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معني فرخنده آمده و به هيچ وجه نحوست و کراهت ندارد.  بعد از اسلام چون سيزدهً تمام ماه ها را نحس مي دانند به اشتباه سيزده عيد نوروز را نيز نحس شمرده اند. وقتي دربارهً نيکويي و فرخنده بودن روز سيزدهم نوروز بيشتر دقت و بررسي کنيم مشاهده  مي شود موضوع بسيار معقول و مستند به سوابق تاريخي است. سيزدهم هر ماه شمسي که تير روز ناميده مي شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندي است که " تير " نام دارد و در پهلوي آن را تيشتر مي گويند. فرشتهً مقدس تير در کيش مزديستي مقام بلند و داستان شيريني دارد. ايرانيان قديم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادي کردن که به ياد دوازده ماه سال است، روز سيزدهم نوروز را که روز فرخنده ايست به باغ و صحرا مي رفتند و شادي مي کردند و در حقيقت با اين ترتيب رسمي بودن دورهً نوروز را به پايان ميرسانيدند.

 

 

سبزه گره زدن

 

 

 

سبزه گره زدن

 

افسانهً آفرينش در ايران باستان و مسئلهً نخستين بشر و نخستين شاه و دانستن رواياتي دربارهً کيومرث حائز اهميت زيادي است. در اوستا چندين بار از کيومرث سخن به ميان آمده و او را اولين پادشاه و نيز نخستين بشر ناميده است. گفته هاي حمزه اصفهاني در کتاب سني ملوک الارض و انبياء و گفته هاي مسعودي در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بيروني در کتاب آثار الباقيه بر پايهً همان آگاهي است که در منابع پهلوي وجود دارد. مشيه و مشيانه که پسر و دختر دوقلوي کيومرث بودند روز سيزده فروردين براي اولين بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحي شناخته شده نبود آن دو به وسيله گره زدن دو شاخه پايهً ازدواج خود را بنا نهادند. اين مراسم را بويژه دختران و پسران دم بخت انجام ميدادند و امروز هم دختران و پسران براي بستن پيمان زناشويي نيت مي کنند و علف گره مي زنند. اين رسم از زمان کيانيان تقريباً متروک شد ولي در زمان هخامنشيان دوباره شروع شده و تا امروز باقي مانده است. در کتاب مجمل التواريخ چنين آمده " اول مردي که به زمين ظاهر شد پارسيان او را کل شاه گويند. پسر و دختري از او ماند که مشيه و مشيانه نام گرفتند و روز سيزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هيجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بي پادشاه بماند " . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهاي ايران و عراق که زرتشت را از خود مي دانند روز سيزدهم فروردين را جزو جشن نوروز به حساب مي آورند.
* مقاله درباره سیزده بدر
 در کتابهاي تاريخي و ادبي سده هاي گذشته، که رسم ها، آيين جشن هاي نوروزي کهن را ياد و يادداشت کرده اند، چون تجارب الامم، آثار الباقيه، التفهيم، تاريخ بيهقي، مروج الذهب، زين الاخبار و نيز در شعر شاعران به ويژه شاعران دورهً غزنوي که بيشترين توصيف جشن ها را در بر دارد اشاره اي به " سيزده بدر " نمي يابيم. پرسش اينجاست که اگر در کتاب هاي تاريخي و ادبي گذ شته اشاره اي به سيزده بدر و هفت سين نمي يابيم آيا اين رسم ها را بايد پديده اي جديد دانست و يا اين که، رسمي کهن است، و به علت عام و عاميانه بودن در خور توجه نبوده و با معيارهاي مورخان زمان ارزش و اعتبار ثبت و ضبط نداشته است؟  نگارنده حالت دوم را باور دارد. زيرا رسم و آييني که بدين گونه در همه شهرها و روستاهاي ايران همگاني است و در بين همهً قشرهاي اجتماعي عموميت دارد، نمي تواند عمري در حد دو نسل و سه نسل داشته باشد. ديگر اين که مي دانيم کتابهاي تاريخي و شعرهاي شاعران، رويدادها و جشن هاي رسمي را که در حضور شاهان و خاصان دستگاه حکومتي بود، بيان و توصيف مي کرد. ولي سيزده بدر، رسمي خانوادگي و عام و به بياني ديگر پيش پا افتاده و همه پسند ( و نه شاه پسند ) بود. از طرف ديگر، نوشتن رويدادهاي روزي که رفتارها و گفتارهاي خنده دار و غير جدي، براي خود جايي باز کرده، تا " نحسي سيزده " آسانتر " در " برود، توجه مورخ و شاعر را به خود جلب نمي کرد. و شايد " نحس " بودن هم عاملي براي بيان نکردن بود. نحس و ناخوشايند بودن عدد 13 و دوري جستن از آن، در بسياري از کشورها و نزد بسياري از ملت ها، باوري کهن است. مسيحيان هيچ گاه سيزده نفر بر سر يک سفره غذا نمي خورند. در باور تازيان سيزدهمين روز هر ماه ناخوشايند است. ابوريحان بيروني در جدول " روزهاي مختار و مسعود و مکروه " در ايران کهن، روز سيزدهم ماه تير را که ( تير نام دارد ) منحوس ذکر کرده است. سالهاي زيادي فروردين ماه اول تابستان بود. يکي از نويسندگان در خاطره هاي هفتاد ساله اش از باور مردم شهر خود، قزوين، دربارهً سيزده بدر مي نويسد : روز سيزده بدر جايز نبود براي ديد و بازديد، به يک خانه رفت، هم صاحب خانه به فال بد ميگرفت و مي گفت نحوست را به خانه من آوردند و هم رونده، نمي خواست مبتلا به نحوست آن خانه شود. روز سيزده بايد به صحرا رفت. زيرا آنچه بلا در اين سال بيايد، امروز مقدر و تقسيم مي شود. پس خوب است ما در شهر و خانه خود نباشيم، شايد در تقسيم بلا، فراموش شده و از قلم بيفتيم.  شباهتي که بين سيزده بدر و برخي از رسم هاي کاتارها( بازماندگاه مانويان در اروپا، که ترکيبي از انديشه هاي زردشتي، فلسفهً باستان و مسيحيت دارند ) اين پرسش را به ذهن مي رساند که آيا هر دو ريشهً مشترک باستاني ندارند؟  کاتارها در روز عيد " پاک " ( که برخي از سال ها به روز سيزده فروردين نزديک است ) از خانه بيرون آمده و روز را در دامن صحرا و کنار کشتزار مي گذرانند، و براي ناهار با خود تخم مرغ ميبرند. در اين روز پنهان کردن تخم مرغ در گوشه و کنار و پيدا کردن آنها سرگرمي کودکان است. سه شباهت ، يا سه ويژگي مشترک اين دو عبارتند از :
1- آغاز محاسبهً هر دو از آغاز بهار و اعتدال ربيعي است.
2- در روز سيزده و عيد پاک کاتارها به صحرا و دامان طبيعت مي روند.
3- بازي و سرگرمي کودکان با تخم مرغ فقط در روزهاي عيد بهاري رسم است، نه فصلهاي ديگر سال.
شباهت ديگر دروغ هاي روز اول آوريل، با شوخي هاي سيزده بدر است. روز اول آوريل، هر چهار سال يکبار مصادف با روز سيزده فروردين است ( و سه سال با 12 فروردين ). پيشينه و انگيزهً برگزاري سيزده بدر، هر چه باشد، در همهً شهرها و روستاها و عشيره هاي ايران، سيزدهمين روز فروردين، رسمي است که بايد از خانه بيرون آمد و به باغ و کشتزارها رو آورد و به اصطلاح نحسي روز سيزده را بدر کرد. خانواده ها در اين روز به صورت گروهي و گاه چند خانواده با هم غذاي ظهر را آماده کرده و نيز آجيل ها و خوردني هاي سفرهً هفت سين را با خود برداشته، به دامان صحرا و طبيعت مي روند و سبزهً هفت سين را با خود برده و به آب روان مي اندازند. به دامن صحرا رفتن، شوخي و بازي کردن، دويدن، تاب خوردن و در هر حال جدي نبودن، از سرگرمي ها و ويژگي هاي روز سيزده است. گره زدن سبزه، به نيت باز شدن گره دشواري ها و برآورده شدن آرزوها، از جمله بيرون کردن نحسي است. اين باور، معروف است که " سبزه گره زدن " دختران " دم بخت "، شگوني براي ازدواج و همسر يابي، مي باشد. در فرهنگ اساطير براي رسم هاي سيزده بدر، معني هاي تمثيلي آورده :  شادي و خنده در اين روز به معني فروريختن انديشه هاي تيره و پليدي، روبوسي نماد آشتي و به منزله تزکيه، خوردن غذا در دشت نشانهً فديه گوسفند بريان، به آب افکندن سبزه هاي تازه رسته - نشانه دادن هديه به ايزد آب يا " ناهيد " و گره زدن سبزه براي باز شدن بخت و تمثيلي براي پيوند زن و مرد براي تسلسل نسلها، رسم مسابقه ها به ويژه اسب دواني - يادآور کشمکش ايزد باران و ديو خشکسالي است.
اين باور همگاني چنان است که اگر خانواده اي نتواند به علتي تمام روز را به باغ و صحرا برود، به ويژه با دگرگوني هاي جامعه شهر امروز در بعد از ظهر، هر قدر هم مختصر، " براي گره زدن سبزه و بيرون کردن نحسي سيزده " به باغ يا گردشگاه عمومي مي رود.  با دگرگوني هاي صنعتي، شغلي، بزرگ شدن شهرها، فراواني وسيله هاي آمد و رفت سريع السير، وسيله هاي ارتباط جمعي و ... به ناگزير شهرداري هاي شهرهاي بزرگ، دشواريهاي آمد و رفت را پيش بيني مي کنند. فراواني اتومبيل و ديگر وسيله هاي آمد و رفت موتوري و نيز وسعت خانه سازي ها و شهرسازي ها، باعث شده که خانواده ها، سال به سال راه دورتري را براي " سيزده بدر " پشت سر بگذارند، تا سبزه و کشتزاري بيابند.

 

جشن ارديبهشتگان

 
 
 
 
 


جشن ارديبهشتگان كه يكي از جشن هاي بزرگ ديني زرتشتيان است ، با برابري روز و ماه ارديبهشت، يعني دوم اريبهشت ماه تقويم فصلي هماهنگ است.اين روز بزرگ يادآور فروزهء اهورايي ارديبهشت يا اشه وهيشته و ويژگيهاي آن يعني بهترين راستي و پاكي مي باشد.ارديبهشت، دومين امشاسپند، داراي انگاره اي مادي است به نام آتش يا آذر، فروغي خدا داده كه گرمي بخش و فروزان و پاك كننده و در يك كلام زندگي بخش است و پرتوهاي نوراني آن هستي را از نيستي جدا مي گرداند وراست را از دروغ باز مي شناساند. پس بجاست كه آتش را نموداري از آن داده بزرگ بدانيم.
بهترين راستي برترين نعمتي است كه دست يابي به آن يعني پيروزي بزرگ و اين پيروزي شايسته جشني است بس بزرگتر با نام جشن ارديبهشتگان يا جشن اخلاق.

نگارش : راشين جهانگيری

 

 

 

جشن تيرگان

اين جشن ميان زرتشتيان دوره اي ده روزه داشت و از تير روز از تيرماه ، روز سيزدهم شروع و به باد ايزد يعني روز بيست و دوم پايان مي گرفت. زرتشتيان تيرگان را “ تير و جشن Tiru-Jashn ” مي نامند و برايش اهميت فراواني قايل اند. لباس و پوشاك نو مي پوشند و نقل و شيريني و ميوه و خوراك هاي سنتي و ويژه مي پزند. پيش از اين روز خانه را خوب پاكيزه نموده و بامدادان شست و شو مي كنند و خواندن دو نيايش “ خورشيد نيايش ” و “ مهرنيايش” از اوستا را بسيار نيكو مي دانند
شايد “ تير و جشن” يكي از شادترين جشن هاي كهن ايراني بوده باشد. در اين جشن بيش از همه بچه ها بهره مي بردند با تارهاي نخي و رنگيني كه به مچ دست مي بستند در كوچه ها و خانه ها و بامها مي دويدند ، ترانه مي خواندند و كنار نهرها و جويها و تالاب ها به هم آب مي پاشيدند و يا به آب مي پريدند . 
از مهم ترين چيزهايي كه در اين جشن تدارك مي ديدند، بندي بود از تارهاي هفت رنگ ابريشم يا نخ كه با رشته اي از سيم زرين و نازك مي بافتند. اين بند را “ تير و بادTiru-Bad
 ” مي ناميدند. در اين روز كله قند را در كاغذهاي سبز رنگ بسته بندي كرده و دور آن “ تيروباد” مي بستند و به خانه تازه عروسان و نودامادان پيش كش مي فرستادند. از روزهاي پيش از جشن “ تيروباد ” در همه خانه ها مهيا مي شد. بامداد روز جشن از كوچك و بزرگ - به ويژه كودكان - اين بند را به مچ دست يا به دكمه لباس و جايي از پوشاك مي بستند. اين بند را با خوشي و شادماني تا روز پايان جشن يعني باد روز با خود داشتند. آنگاه در روز مذكور به دشت يا بام خانه رفته ، بند را باز كرده و با فرياد و بانگ شادماني به باد مي سپردند. اين كردار اشاره اي به عمل آرش كمانگير دارد كه تير را رها كرد و مرز ايران زمين معين شد. جنگ و ستيزي طولاني پايان يافت و به فرمان خداوند، باد يا ايزد باد، تير را در آن مسافت دور برد. به همين جهت بر آن تمثيل اين رسم انجام مي شد كه باد آن بند را به ياد حادثه مذكور به دورها مي برد. به همين جهت است كه مبدا جشن را تير روز و پايان آن را باد روز قرار داده اند، بر اين انديشه كه تير در روز باد، پس از ده روز از حركت ايستاد. 
ديگر از آداب اين جشن ميان زرتشتيان، فال كوزه مي باشد. مقدمه فال كوزه در روز دوازدهم برگزار ميشود، به اين طريق كه در مجلسي كه از پيش كساني در آن دعوت شده اند ، دختر نابالغي كوزه اي خالي يا پر از آب را دور مجلس مي گرداند و هركس به نيتي كه دارد چيزي در آن مي اندازد و سپس كوزه را در جايي مي نهند كه زير درخت باشد و پارچه سبزي روي كوزه مي كشند و آيينه اي روي آن مي گذارند. آنگاه عصر روز تير و جشن ، همان دختر مراسم تطهير انجام داده و كشتي نو مي كند و كوزه را برداشته و باج مي گيرد يعني ساكت و خاموش مي ماند و سرگذر در محله مي نشيند. مهمانان روز پيش، كه هريك با نيت چيزي در كوزه افكنده بودند مي آيند. هر كس شعري مي خواند و دختر دست در كوزه كرده ، چيزي بيرون مي آورد. صاحب آن شي ، نيت خود را با شعري كه خوانده شده سنجيده و بدان فال گرفته و آنرا شگون مي داند.

 

جشن امردادگان

3 امرداد:

واژه اوستايی امرداد،(امرتاته- Amertata) است که به معنی بي مرگي است و اگر الف آن را که پیشوند نفی است از قلم بیندازیم معنی آن عوض شده و فرشته بی مرگی و جاودانگی به دیو نیستی و مرگ تغییر شکل می دهد. زیرا همانطور که امرداد به معنای بی مرگی است مرداد معنی مرگ می دهد.بنابراین شایسته است که این کلمه را امرداد بخوانیم، و چون امرداد فرشته جاودانگی و بی مرگی می باشد، در عالم جسمانی نگهبانی گیاهان و روییدنی ها و آبادانی و افزایش دار و درخت با اوست. نیاکان ما در این روز به باغ ها و مزارع خرم و دلنشین می رفتند و پس از نیایش به درگاه اهورامزدا طی مراسمی این جشن را با شادی و سرور در هوای پاک و در دامن طبیعت برگزار می کردند.

 منبع: سالنمای راستی

 

 

جشن شهریورگان

شهریور‌روز از شهریورماه یا چهارمین روز این ماه، برابر است با جشن شهریورگان که از آیین‌ها و مراسم وابسته به آن هیچگونه آگاهی در دست نیست. برگزار نشدن آیین‌های جشن شهریورگان توسط ایرانیان در زمانی طولانی، موجب شده است تا همه جزئیات آن به فراموشی سپرده شود و حتی در متون کهن نیز آگاهی‌های چندانی در باره آن فرا دست نیاید.

نام شهریور در متون اوستایی به گونه «خْـشَـتْـرَه ‌وَئیریَـه» آمده که به معنای تقریبی «شهر و شهریاری (شهرداری) آرمانی و شایسته» است. چنین می‌نماید که این اندیشه‌ و آرمان، خاستگاه نظریه‌های افلاطون و فارابی در زمینه «آرمان‌شهر» یا «مدینه فاضله» بوده باشد. نام شهریور چند بار به همین معنا در «گاتها»ی زرتشت نیز آمده است و بعدها در اوستای نو، او را به گونه‌ای تشخص‌یافته به پیکر یکی از امشاسپندان در می‌آورند.

بر اساس متون ایرانی، جشن شهریورگان یا چهارم شهریورماه، با زایش و مرگ دو نفر از تأثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ ایران همزمان است: زایش داراب و مرگ مانی.

خلف تبریزی در «برهان قاطع» (جلد سوم، ص 1316) از این روز به عنوان زادروز داراب نام می‌برد. با توجه به پاره‌ای اشاره‌های تاریخی و شباهت‌های داستان داراب در شاهنامه فردوسی و دیگر تاریخ‌نامه‌های ایرانی با گزارش‌های مورخان یونانی و ایرانی در باره کورش بزرگ، می‌توان احتمال ضعیفی در باره اینهمانی داراب و کورش را پیش کشید. ممکن است منتسب دانستن زادروز داراب یا کورش به روز شهریورگان که بر شهریاری آرمانی و شایسته دلالت دارد، یادمانی از خاطره پادشاهی کورش بزرگ در یاد مردمان و تاریخ‌نگاران بوده باشد.

اما از سوی دیگر متون مانوی (متن ce   و p   به زبان پارتی) از این روز به عنوان روز جان‌باختن مانی یاد کرده‌اند: «(مانی) با شادی بزرگ و با خدایان روشنی‌ها و با نوای چنگ و سرود شادی پرواز کرد . . . و جاودان بماند به نزد خداوند اهورامزدا . . . چهار روز گذشته از شهریورماه، شهریورروز، روز دوشنبه، ساعت یازده، در استان خوزستان و به شهر بیلاباد (گندی شاپور)، که او پرواز کرد . . . به سوی سرای فروغ» (وامقی، ایرج، نوشته‌های مانی و مانویان، 1378، ص 290 تا 293؛ M. Boyce, Acta Iranica, No. 9)

آنگونه که از متون مانوی برمی‌آید، روز مرگ مانی در نزد مانویان یکی از بزرگترین جشن‌ها دانسته می‌شده و ظاهراّ به هنگام مرگ مانی این روز برابر با جشن «بِـما/ بِـمو» نیز بوده است.

به این ترتیب، چهارم شهریورماه نه تنها هنگام جشن شهریورگان، بلکه همزمان با جشن زادروز داراب (کورش؟) و جشن درگذشت یا جانباختن مانی نیز است. همزمانی این دو رویداد اخیر از نگرگاهی دیگر نیز توجه برانگیز است: از سویی هنگام زایش پادشاهی بلندآوازه و کوششگر آرمان‌شهر ایرانی؛ و از سویی دیگر مرگ مانی درست در همین روز و دستاورد سلطه اهریمنی موبدان ساسانی بر ایران‌شهر و تباهی آرمان‌شهر ایرانی.

منبع : سایت پژوهش های ایرانی

 

 

مهرگان: عيد جوانان و آينده سازان 

روز هاي ماه در ايران باستان نام هاي خاص داشتند و ازجمله روز شانزدهم هر ماه «مهر» بود. بنابراين «روز مهر» در ماه مهر (شانزدهم)، مهمترين روز آيين هاي مهرگان بود. آيين هاي مهر (جشن هاي مهرگان) پس از نوروز، مهمترين عيد ملي ايرانيان بوده است. نوروز با بهار و شكوفه و نويد بركت آغاز مي شد و مهرگان به خاطر پايان رسيدن كار جمع آوري محصول و آغاز شش ماهه شب هاي طولاني تر و سرما. 

«مهرگان» ويژه آيين هاي سپاسگزاري به درگاه خداوند [اهورامزدا] است كه اين همه نعمت را به انسان ارزاني داشته و نيز استفاده از اين فرصت براي تحكيم دوستي ها، محبت ها و عواطف انساني بوده است. به نظر بسياري از مورخان، «مهرگان» آيين الزام ايرانيان به دوستي كردن و مهر ورزيدن به يكديگر هم به شمار مي آيد. در گذشته، در روزهاي مهرگان (4 تا 6 روز) مردم مهماني هاي بزرگ برپا مي كردند و پذيرايي با ميوه تازه در مهرگان و ميوه خشك (آجيل و خشكبار) در نوروز؛ رسم تغييرناپذير ايرانيان از عهد باستان بوده است. 

مراسم نوروز در عين حال فرصتي براي بزرگداشت سالخوردگان از سوي جوان ترها و اداي احترام به آنان به پاس خدماتشان بوده و ايام مهرگان بالعكس. در مهرگان، اين جوان ترها و نوجوانان هستند كه مورد تشويق و محبت بزرگترها قرار مي گيرند تا جانشينان بهتري براي آنان شوند. 

مهربان بودن و مهر ورزيدن خصلت ويژه ايرانيان خوانده شده است. بدان اندازه كه واژه «مهرباني» از قديم الايام در ايران به كار مي رفته در بين هيچ نژاد و تمدني مشابه آن ديده نمي شود. در ايران باستان براي پاسداري از محبت، عطوفت و مهرباني، عنوان و لقب درست شده بود و به همان گونه كه عنوان «مرزبان» به كار مي رفت، لقب «مهربان» هم مطرح بود. اين عنوان و لقب به دليل دلنشين بودن بعداً به صورت اسم خاص براي مردان درآمد، اما زنان هم توانستند نام «مهربانو»، «مهري» و «ميترا» بر خود نهند. ايرانيان بعداً خصلت مهربان بودن را با ميترائيسم در هم آميختند تا بتوانند اين خوي نيكو را در قالب يك عقيده و فرضيه به نقاط ديگر جهان صادر كنند و تا حدي هم موفق شدند. ايرانيان قديم تابدان حد به منش مهربان بودن حساسيت داشتند كه افراد ظالم را «نامهربان» خطاب مي كردند. به نوشته مورخان و سياحان غرب، در ميان ايرانيان، كرماني ها و نقاط مجاور (يزدي ها) در مهرباني كردن و مهربان بودن افراط مي كرده اند. 
از زمان داريوش اول بود كه مدارس، پس از آيين هاي مهرگان آغاز به كار مي كرد. اين رسم از طريق يونانيان به سراسر جهان منتقل شده است.

دكتر نوشيروان كيهاني زاده 

 

جشن آبانگان

 4 آبان ماه

آبان به معنای آب و هنگام آب است و یکی از عناصر پاک کننده نزد زردشتیان است. درباره پیدایش جشن آبانگان روایت است که در پی جنگ های طولانی بین ایران و توران، افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر تهماسب که زو نام داشت دستور داد تا کاریزها و نهرها را لایروبی کنند و پس از لایروبی آب در کاریزها روان گردید. ایرانیان جاری شدن آب را جشن گرفتند. در روایت دیگری آمده است که پس از هشت سال خشکسالی در ماه آبان باران آغاز به باریدن نمود و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد. زردشتیان در این روز همانند سایر جشن ها به آدریان ها می روند و پس از آن به کنار جوی ها و نهرها رفته با خواندن اوستای آب زور (بخشی از اوستا) که توسط موبد خوانده می شود، اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانی آب و نگهداری آن را می نمایند و پس از آن به شادی می پردازند.

منبع : سالنمای راستی

 

جشن آذرگان

3 آذر ماه

آذر به چم(معنی) آتش است. و یکی دیگر از چهار آخشیج(عنصر پاک کننده) نزد زردشتیان می باشد. از آنجا که آتش بهترین و سریع ترین عنصر پاک کننده و گرما است از زمان های قدیم مورد احترام بوده است. زردشتیان در جشن آذرگان مانند سایر جشن ها با لباس آراسته و تمیز به آدریان ها می روند و با خواندن آتش نیایش(بخشی از اوستا) اهورامزدا را سپاس گفته و پس از نیایش به شادی می پردازند.

منبع : سالنمای راستی

 

جشن دیگان

دی یا دتوشو Daatoshu به معنی دادار و آفریدگار است و در نامه های اوستایی اغلب به جای واژه اهورامزدا به کار رفته است. اگر به نام سی روز ماه توجه کنید، مشاهده می نمایید که روزهای هشتم و پانزدهم و بیست و سوم هر ماه به نام دی نامگذاری شده و برای تمیز آنها از یکدیگر هر یک به نام روز بعدش خوانده شده است و اورمزد که آن هم نام خداوند می باشد. بدین گونه : اورمزد، دی بآذر، دی بمهر و دی بدین. بنابراین در ماه دی چهار روز به نام خدا نامیده شده و در ماه دی چهار بار جشن دیگان برگزار می شود.

  1. اورمزد و دیماه : نخستین روز دی ماه باستانی/ 25 آذر ماه خورشیدی
  2. دی به آذر و دیماه : هشتمین روز دی ماه باستانی/ 2 دی ماه خورشیدی
  3. دی به مهر و دیماه: پانزدهمین روز دی ماه باستانی/ 9 دی ماه خورشیدی
  4. دی بدین و دیماه : بیست و سومین روز دی ماه باستانی/17 دی ماه خورشیدی

 در ایران باستان نخستین جشن دیگان در ماه دی یعنی روز اورمزد و دی ماه ، خرم روز نام داشته است و در این روز که شب پیش، بزرگترین شب سال بوده است، پادشاه و حاکم دیدار عمومی با مردم داشته است.

منبع : سالنمای راستی

 

جشن شب يلدا

 

 جشن شب یلدا جشنی ست که از 7000 سال پیش تا کنون در ميان ایرانيان برگزار میشود. 7000 سال پیش نیاکان ما به دانش گاهشماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است. در این جستار از سخنرانی دکترجنیدی و دکتر کزاری برداشت هایی شده:

 جشن شب یلدا، همانند جشنهایی همچون نوروز و مهرگان، پس از تازش اسکندر، تازیان، و مغولها پابرجا مانده است و در تک تک خانه های ایرانیان راستین با گردآمدن خانواده ها به دور هم برگزار میشود.

فردوسی بزرگ در شاهنامه میگوید:  

نباشد بهار و زمستان پدید **** نیارند هنگام رامش نوید

  از این بیت میتوان پی برد که در سرزمینهايی بجز ایران آغاز فصل ها را نمیدانستند اما ایرانیان در آن زمان به این دانش دست پیدا کرده بودند.

 در زمان تاختن تازیان به ایران گاهشماری ایرانیان که بر پایه ی خورشید بود، به گاهشماری بر پایه ی ماه دیگرگون شد، اما پس از چندی خیام بروی کار آمد و این گاشماری خورشیدی را دوباره بنیان نهاد تا باز جشنهای ما زنده باشند و ما آنها را برگزار کنیم.

 به جز این ایرانیان همیشه آيين هايشان همراه با شادی بوده و احترام ویژه به نور و روشنایی، به وارانه ی نژاد سامی و تازیان که مراسم آنها همیشه همراه با سوگواری است و معمولا در تاریکی برگزار میشود. از این روست که ایرانیان درازترین شب را بیدار مینشینند تا بیرون امدن خورشید را نظاره گر باشند. از این پس است که دوران کمبود نور و روشنایی پایان یافته و دوران فزونی خورشید و نور و روشناییست. در این میان ایرنیان با روشن کردن آتش و چراغ به یاری خورشید می آیند و تا صبح بیدار میمانند.

 یکی دیگر از دلائل برگزاری این جشن، شب زادروز ایزد مهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانیها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمیگردد، که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذرای شده.

 در"مهریشت" اوستا آمده است: مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی مینگرد تا دروغی نگوید"

 مهرپرستی و میترایسسم به اروپا نیز کشیده شد و در آنجا ژولیان یکی از پادشاهان رومی به این دین گروید. همچنین امپراتورانی چون کومودوس (۱۸۰-‏۱۹۲م.)، سپتیمیوس سوروس (۱۹۳-‏۲۱۱)، کاراکالا (۲۱۱-‏۲۱۷) و جولیان ملقب به جولیان مرتد، و نیز بسیاری از سربازان و افسران روم، سخت پیرو این آیین بودند و در رم، بریتانیا (در پی هجوم روم به سال ۴۳ م.)، و کناره‌های رود راین، دانوب و فرات، کنیسه‌ها و معابد متعددی برای میترا بر پا داشتند آنها سالها جشن زادروز مهر و شب چله را جشن میگرفتند  و آن را آغاز سال میدانستند، حتی پس از گسترش دین مسیح، نتوانستند جلوی این جشن به یادگار مانده از ایرانیان را بگیرند و به دروغ آن را شب زادروز مسیح نامیدند. اگر در آیین مراسم کریسمس اروپایی ها بنگریم میتوان به نشانه های ایرانی آن پی ببریم. ایرانیان در شب چله درخت سروی را با دو رشته نوار نقره ای و زرین می آراستند.

 همچنین باور ایرانیان در زمان مهرپرستی این بود که، که مهر از بانوی باکره ای به نامآناهیتا در درون غاری زاده شده که بعدها مسیحیان عیسی را جایگزین مهر و مریم را جایگزین آناهیتا کردند.

یکی دیگر از نشانه های تقلید و وام گرفتن مسیحیان از ایرانیان روز مقدس مسیحی یعنی یکشنبه است.

چامه سرایان پارس زبان نیز به این نکات اشاره کرده اند: 

 سنایی در این باره مــــــی‌گـــــــوید: 

به صاحب‌دولتی پیونــد اگر نامـی همی جویــی ****که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا

 

معزی نیز در وصف عیسی می‌گوید: 

تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است****تو شمع فروزنـده و گیتــی شب یلــدا

 

 سیف اسفرنگی تأکید می‌ورزد که یلدا شهرت و آوازۀ خود را از نام مسیح دارد: 

سخنم بلند‌نام از سخن تو گشت و شایـد****که درازنامی از نام مسیح یافت یلـــــدا

 *آيين های جشن شب يلدا 

 یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند.

در برخی دیگر از جاهای ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. بازگويی خاطرات و قصه گویی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه این ها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر آيند و بلندترین شب سال را با شادی و خرسندی به سپيده برسانند.

 در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و شيوه ی آن نباشد. در جاهای گوناگون ایران، گونه های تنقلات و خوراکی ها به تبع ژيرامون و شيوه ی زندگی مردم منطقه بهره برده می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا شمار زيادی زیادی به اين بارمندند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.

 مردم شیراز در شب یلدا به شب زنده داری می پردازند و برخی نیز بسیاری از دوستان و بستگان خود را دعوت می کنند. آنها در این شب سفره ای می گسترانند که بی شباهت به سفره ی هفت سین نوروز نیست و در آن آینه را جای می دهند. گونه های بيشمار آجیل و تنقلاتی چون نخودچی، کشمش، حلوا شکری، رنگینک و خرما و میوه هایی چون انار و به و بويژه هندوانه خوراکی های این شب را تشکیل می دهند.

در آذربایجان مردم هندوانه چله (چیله قارپوزی) می خورند و باور دارند که با خوردن هندوانه لرز و سوز و سرما به تن آنها تاثیری ندارد.

در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را سوگند می دهند که زیاد سخت نگیرد و معمولا گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش می خورند.

 در گیلان هندوانه را حتما فراهم می کنند و باورمندند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمی کند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.  «آوکونوس» یکی دیگر از میوه هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه می شود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره می ریزند، خمره را پر از آب می کنند و کمی نمک هم به آن می افزایند و در خم را می بندند و در گوشه ای خارج از هوای گرم اطاق می گذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه می شود. آوکونوس ازگیل در اغلب خانه های گیلان تا بهار آینده یافت می شود و هر زمان هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون می آورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب می خورند.

 دکتر محمود روح الامینی روایت جالبی از یلدای مردم کرمان ذکر می کند. بنا به روایت او مردم کرمان تا سحر انتظار می کشند تا از قارون افسانه ای استقبال کنند. قارون در پوشاک هیزم شکن برای خانواده های فقیر تکه های چوب می آورد. این چوب ها به زر دگرگون می شوند و برای آن خانواده، ثروت و روزی به همراه می آورند.

 «جمشید کیومرثی» مردم شناس زرتشتی درباره یلدا می گوید:« نزد ایرانیان، زمستان به دو چله کوچک و بزرگ تقسیم می شود. چله بزرگ از اول دیماه تا 10 بهمن ماه را در بر می گیرد و از 10 بهمن به بعد را چله کوچک می گویند. یلدا، شب نخست چله بزرگ است.»

 بنا به گفته ی او زرتشتیان در این شب جشن می گیرند و فدیه می دهند:« فدیه، سفره ای است که در هر خانه گسترده می شود و در آن خوراکی های مرسوم شب یلدا چیده می شود. زرتشتیان در این شب دعایی به نام «نی ید» را می خوانند که دعای شکرانه نعمت است. خوراکی هایی که در این جشن مورد استفاده قرار می گیرند، گوشت و 7 میوه خشک شده خام (لورک) را شامل می شوند.»

کورش محسنی

 

جشن سده

 

 

واژه سده : بيشتر دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد مي دانند. ابوريحان بيروني مي نويسد: “سده گويند يعني صد و آن يادگار اردشير بابكان است و در علت و سبب اين جشن گفته اند كه هرگاه روزها و شب ها را جداگانه بشمارند، ميان آن و پايان سال عدد صد بدست مي آيد و برخي گويند علت اين است كه در اين روز زادگان كيومرث، پدر نخستين، درست صدتن شدند و يكي از خود را بر همه پادشاه گردانيدند” و برخي برآنند كه در اين روز فرزندان مشي و مشيانه به صد رسيدند و نيز آمده : “شمار فرزندان آدم ابوالبشر در اين روز به صد رسيد .” 
نظر ديگر اينكه سده معروف، صدمين روز زمستان از تقويم كهن است، زمستان در تقويم كهن 150 روزه و تابستان 210 روزه بوده است و برخي گفته اند كه اين تسميه به مناسبت صد روز پيش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است. 
زنده ياد استاد مهرداد بهار معتقد است كه واژه سده از فارسي كهن به معني پيدايش و آشكار شدن آمده و آن را برگزاري مراسمي به مناسبت چهلمين روز تولد خورشيد (يلدا) دانسته و مي نويسد: … جشن سده سپري شدن چهل روز از زمستان و دقيقا در پايان چله بزرگ قرار دارد. البته به جشني ديگر كه در دهم دي ماه برگزار مي شده و كمابيش مانند جشن سده بوده هم بايد توجه كنيم كه در آن نيز آتش ها مي افروختند. اگر نخستين روز زمستان را پس از شب يلدا – تولد ديگري براي خورشيد بدانيم، مي توان آنرا هماهنگ با جشن گرفتن در دهمين و چهلمين روز تولد، آيين كهن و زنده ايراني دانست. (در همه استان هاي كشور و سرزمين هاي ايراني نشين، دهم و چهلم كودك را جشن مي گيرند) و اين واژه “
sada”(اسم مونث) كه به معني پيدايي و آشكار شدن است ، در ايران باستان sadok و در فارسي ميانه sadag بوده و واژه عربي سذق و نوسذق (معرب نوسده) از آن آمده است. 
پيشينه اسطوره اي پيدايش آيين و جشن سده: از اسطوره هاي جشن سده تنها يكي به پيدايش آتش اشاره دارد. فردوسي مي گويد: هوشنگ پادشاه پيشدادي، كه شيوه كشت و كار، كندن كاريز، كاشتن درخت … را به او نسبت مي دهند، روزي در دامنه كوه ماري ديد و سنگ برگرفت و به سوي مار انداخت و مار فرار كرد. اما از برخورد سنگها جرقه اي زد و آتش پديدار شد. هم در كتاب “التفهيم” و هم “آثارالباقيه” ابوريحان، از پديد آمدن آتش سخني نيست بلكه آنرا افروختن آتش بر بامها مي داند كه به دستور فريدون انجام گرفت و در نوروزنامه آمده است كه : “آفريدون … همان روز كه ضحاك بگرفت جشن سده برنهاد و مردمان كه از جور و ستم ضحاك رسته بودند، پسنديدند و از جهت فال نيك، آن روز را جشن كردندي و هر سال تا به امروز، آيين آن پادشاهان نيك عهد را در ايران و دور آن به جاي مي آورند.”

 

جشن بهمنگان

دومین روز از بهمن ماه یاستانی (26 دی خورشیدی)

بهمن از واژه اوستایی وهومن(Vohuman) به معنی اندیشه نیک می باشد، وهومن یکی از امشاسپندان نزدیک به درگاه اهورامزدا می باشد. اشوزرتشت برای دریافت پیام های اهورایی از وهومن یاری می گیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در عالم جسمانی به این امشاسپند واگذار می شود. از این رو زرتشتیان در جشن بهمنگان یا بهمنجه که در روز بهمن از ماه بهمن واقع می شود از کشتار حیوانات سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری می نمایند و برخی از زرتشتیان پرهیز از خوردن و کشتار را در تمام روزهای بهمن ادامه می دهند. این جشن حامی مردان درستکار می باشد.

منبع : سالنمای راستی

 

چهارشنبه سوري؛ آيين‌ها و ريشه‌ها

 

 

چهارشنبه سوري؛ آيين‌ها و ريشه‌ها

 

 

چهارشنبه سوري نام واپسين چهارشنبه‌ي تقويم خورشيدي ايراني است، كه شب آن با رسوم و آيين‌هايي ويژه، خصوصاً پرش از روي آتش مشخص مي‌شود. نام‌هاي محلي گوناگون اين روز عبارت است از: گول چارشمبه (اردبيل)، گوله گوله چارشمبه (گيلان)، كوله چووارشمبه (كردستان)، چووارشمبه كولي (قروه، نزديك سنندج)، و چارشمبه سرخي (اصفهان). برخي دانشمندان واژه‌ي «سوري» را با «سور» (ميهماني، جشن) ارتباط داده و آن را به معناي «وابسته به سور، جشن‌آميز» گرفته‌اند، برخي ديگر، به طور موجه‌تري، سور را گونه‌اي ديگر از واژه‌ي سرخ مي‌پندارند (مانند گل سوري ”گل سرخ“) و آن را اشاره‌اي به خود آتش يا به «سرخي»، به مفهوم تن‌درستي يا بلوغ، كه به طور فرضي با پرش از روي آتش به دست مي‌آيد، مي‌انگارند. كاربرد عنوان متفاوت چارشمبه سرخي در اصفهان و قرار داشتن گونه‌ي گويشي رايج سور در برابر سرخ، تأييد ديگري است بر اين ديدگاه. 
+ آيين‌هاي اصلي: 
يك يا دو روز پيش از واپسين چهارشنبه‌ي سال، مردم براي چيدن بوته‌هاي گوناگون، خارشتر، خور، گون، يا ساقه‌ي برنج (در گيلان) بيرون مي‌روند؛ و در شهرها خاشاك مي‌خرند. در عصر روز پيش از آغاز چهارشنبه سوري، خار و خاشاك فراهم آمده، در حياط خانه (اگر جادار باشد)، يا در ميدان روستا، يا در خيابان شهر گذاشته و در يك، سه، پنج، يا هفت (هميشه عدد فرد) دسته، كه چند پا از يك‌ديگر فاصله دارند، مرتب مي‌گردند. در غروب آفتاب يا اندكي بعد، دسته‌هاي چوب و خاشاك سوزانده مي‌شوند، و هنگامي كه زبانه‌هاي آتش در تاريكي مي‌لرزند، مردان و زنان از روي آن مي‌پرند و چنين مي‌خوانند: «سرخي تو از من، زردي من از تو». مردم بر اين باورند كه اين آيين آنان را براي همه‌ي سال در برابر ناخوشي‌هايي كه انسان را رنگ‌پريده و ضعيف مي‌كند، ايمن و مصؤون مي‌سازد. در برخي جاها (مانند: نايين، انارك، خور، اروميه) آتش را بر پشت بام مي‌افروزند، سپس يك آفتابه آب روي آن مي‌ريزند، و خاشاك سوزان را به خيابان زيرين جاري مي‌كنند؛ در جاهاي ديگر اين آيين بر فراز تپه‌ها انجام مي‌شود. 
در طي اين مراسم هيچ كس نبايد به آتش بدمد؛ پس از آن كه همه‌ي اعضاي خانواده از روي آن پريدند، آتش رها مي‌شود تا كم كم خاموش شود يا آن را با آب خاموش مي‌كنند (مثلاً در خور). اگر اين آيين در حياط خانه برگزار شده باشد، يكي از اعضاي خانواده، معمولاً دختري كه هنوز به سن بلوغ نرسيده است، خاكسترها را جمع مي‌كند و با يك خاك‌انداز به چهارراهي مي‌برد و در آن جا پراكنده مي‌سازد، سپس به خانه باز مي‌گردد. او به در مي‌كوبد و آن گاه اين پرسش و پاسخ با فرد/ افراد داخل خانه رد و بدل مي‌شود: «كي هستي؟» «من‌ام». «از كجا آمده‌اي؟» «از يك جشن عروسي». «چه چيزي آورده‌اي؟» «سلامتي». رسمي بسيار همانند با آيين پرش از روي آتش را ارمنيان ايران در روز تعطيل (14 فوریه-Derendez)  برگزار مي‌كنند. 
چنين آيين‌ها در همه‌ي نقاط ايران مرسوم و معمول است. در بيش‌تر روستاها نوازندگان و طبال‌هاي محلي [در طي مراسم،] ساز همراهي كننده‌اي را مي‌نوازند. نويسنده‌ي سده‌ي 19م./ 13ق. آقا جمال خوانساري (درگذشته‌ي 1706م./ 1121ق.) نواختن سازي را در اين روز براي دور كردن بدبختي تجويز كرده بود. تا دهه‌ي 1300خ/ 1920م.، كه حمل سلاح ممنوع شد، مردان از شليك تير هوايي به نشانه‌ي شعله‌ور شدن چوب و خاشاك‌ها، استفاده مي‌كردند. اينك ترقه‌ها جاي‌گزين گلوله‌ها شده‌اند. 
+ ريشه‌ها: 
به نوشته‌ي ابراهيم پورداوود، جشن چهارشنبه سوري از جشن زرتشتي Hamaspathmaedaya برگرفته شده است، كه پس از اصلاح گاهشماري در زمان اردشير يكم (40-224 م.)، شش روز پيش از نوروز برگزار مي‌شد. انتخاب چهارشنبه، و نيز پرش از روي آتش و «دشنام دادن» به آن، در هر حال مي‌بايست پس از فتح اسلامي به وجود آمده باشد. برانگيزنده‌ي انتخاب واپسين چهارشنبه‌ي سال، احتمال دارد كه يك باور خرافي عربي، مبني بر اين كه چهارشنبه‌ها نحس‌اند، بوده باشد. ظاهراً اين عقيده در دو سده‌ي نخست اسلامي در ايران كاملاً گسترش يافته بود. از سوي ديگر، استفاده از آتش در جشن‌ها، تاريخ و پيشينه‌اي ديرين در ايران داشته است. نرشخي به رسم كهني در زمان سامانيان اشاره مي‌كند كه در آن، يك شب پيش از پايان سال آتش بزرگي افروخته مي‌شد؛ او اين شب را «شب سوري» مي‌خواند اما از آيين‌هاي ويژه‌ي بعدي مرتبط با چهارشنبه سوري يادي نمي‌كند. باوري عاميانه، به ويژه در خراسان، خاستگاه آيين آتش را در شب چهارشنبه سوري به مختار بن ابي عبيد ثقفي، كه در 685 م./ 66 ق. خيزشي شيعي را در كوفه رهبري كرد، نسبت مي‌دهد. به اشتباه گمان برده شده است كه مختار اين جنبش را در واپسين چهارشنبه‌ي سال آغاز كرد (وي در واقع در 14 ربيع الاول 66 ق./ 20 اكتبر 685 م. چنين كرد)، و به پي روان‌اش فرمان داد كه آتش‌هايي را در پشت بام‌هاي خود روشن كنند. برخي مردم بر اين باورند كه اين آتش‌ها براي جشن گرفتن پيروزي مختار بر قاتل امام حسين و هم‌دستان وي در كوفه در 680 م./ 61 ق. برافروخته شده بودند، اما مدارك تاريخي چنين تصوري را تأييد نمي‌كند. هم‌چنين گزارش شده است كه ابومسلم خيزش خود را در خراسان با دادن دستور روشن كردن آتش بر بام خانه‌هاي پي روان‌اش آغاز كرد. انگاره‌ي آيين آتش ممكن است از جشن زرتشتي سده برگرفته شده باشد، كه جشني زمستاني بود كه در شب 11 بهمن با شادماني بسيار و با روشن كردن آتش‌هايي بزرگ در زمين هاي باز يا بر فراز تپه‌ها برگزار مي‌شد. به نوشته‌ي ابوريحان بيروني، در اين روز تعطيل (سده) ايرانيان باستان خانه‌هاي خود را براي دور كردن بلا و چشم بد، بخور مي‌دادند تا اين كه نزد شاهان رسم شد كه در اين جشن آتش بيافروزند. 
با وجود اعتراضات فقهاي اصول‌گرا، بر اين سنت در عصر اسلامي پاي فشرده شده، و به واقع در همه‌ي شهرها و روستاهاي ايران گسترش يافت. اين آيين‌ها اينك در سراسر ايران مرسوم و متداول مي‌نمايد، چنان كه براي چندين سده به گستردگي انجام مي‌يافته است. در طي دوراني كه فقهاي مسلمان، كه تصور مي‌كردند اصل اين آيين‌ها زرتشتي است، بدان اندازه نيرومند بودند كه مي‌توانستند شركت‌كنندگان در اين مراسم را تهديد به مجازات‌هاي سخت ‌كنند، مردم اين آيين‌ها را از واپسين چهارشنبه‌ي سال خورشيدي به واپسين چهارشنبه‌ي ماه قمري صفر، كه روزي به ويژه نحس دانسته مي‌شد و مي‌شود، منتقل كردند. به نوشته‌ي Binning (سياح انگليسي سده‌ي 19)، چهارشنبه سوري نام واپسين چهارشنبه‌ي ماه صفر بود. در اصفهان، زماني كه پاي‌تخت صفويان و مقر برخي فقهاي قدرتمند مانند محمدباقر مجلسي بود، عده‌اي از مردم هنوز، هم چهارشنبه سوري و هم واپسين چهارشنبه‌ي ماه صفر را جشن مي‌گرفتند. در اردبيل و اروميه سه چهارشنبه آخر سال (توز چارشنبه، كول چارشنبه، و گول چارشنبه در اردبيل؛ يالانچي چارشنبه، خبرچي چارشنبه، و آخر چارشنبه در اروميه) و در بزرگ‌آباد، روستايي نزديك اروميه، 4 چهارشنبه‌ي آخر سال (مشتلقچي چارشنبه، كوله چارشنبه، قره چارشنبه، و آخر چارشنبه) جشن گرفته مي‌شود. 
در دو سال نخست انقلاب، دولتْ جشن چهارشنبه سوري را ممنوع كرده و اظهار داشته بود كه اين سنت بازمانده‌ي [آيين‌هاي] آتش پرستي است.
                       

   

 

سپندارمذگان

در ايران باستان، نه چون روميان از سه قرن پس از ميلاد، كه از بيست قرن پيش از ميلاد، روزي موسوم به روز عشق بوده است!

اين روز "سپندار مذگان" يا "اسفندار مذگان" نام داشته است.

 فلسفه بزرگداشتن اين روز به عنوان "روز عشق" به اين صورت بوده است كه در ايران باستان هر ماه را سي روز حساب مي كردند و علاوه بر اينكه ماه ها اسم داشتند، هريك از روزهاي ماه نيز يك نام داشتند.سپندار مذ لقب ملي زمين است. يعني گستراننده، مقدس، فروتن.

 زمين نماد عشق است چون با فروتني، تواضع و گذشت به همه عشق مي ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مهر خود امان مي دهد. به همين دليل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق مي پنداشتند.

 در هر ماه، يك بار، نام روز و ماه يكي مي شده است كه در همان روز كه نامش با نام ماه مقارن مي شد، جشني ترتيب مي دادند متناسب با نام آن روز و ماه. مثلا شانزدهمين روز هر ماه مهر نام داشت و كه در ماه مهر، "مهرگان" لقب مي گرفت. همين طور روز پنجم هر ماه سپندار مذ يا اسفندار مذ نام داشت كه در ماه دوازدهم سال كه آن هم اسفندار مذ نام داشت، جشني با همين عنوان مي گرفتند.

سپندار مذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پيدا مي كردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي كردند.

ملت ايران از جمله ملت هايي است كه زندگي اش با جشن و شادماني پيوند فراواني داشته است، به مناسبت هاي گوناگون جشن مي گرفتند و با سرور و شادماني روزگار مي گذرانده اند. اين جشن ها نشان دهنده فرهنگ، نحوه زندگي، خلق و خوي، فلسفه حيات و كلا جهان بيني ايرانيان باستان است.

 برگرفته از سایت : ایران من کو؟

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: چهار شنبه 26 اسفند 1394 ساعت: 1:26 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

تاپ ناچ - top notch - level 2 - track 25

بازدید: 651
دسته بندی: TOP NOTCH,LEVEL TWO,,
تاپ ناچ - top notch - level 2 - track 25

این مطلب را اینجا دانلود کنید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: سه شنبه 25 اسفند 1394 ساعت: 23:54 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

تاپ ناچ-top notch-level two-track 24

بازدید: 609
دسته بندی: TOP NOTCH,LEVEL TWO,,
تاپ ناچ-top notch-level two-track 24

این مطلب را اینجا دانلود کنید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: سه شنبه 25 اسفند 1394 ساعت: 23:51 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,
نظرات()

تاپ ناچ-top notch-level two-track 23

بازدید: 616
دسته بندی: TOP NOTCH,LEVEL TWO,,
تاپ ناچ-top notch-level two-track 23

این مطلب را اینجا دانلود کنید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: سه شنبه 25 اسفند 1394 ساعت: 23:49 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

تاپ ناچ-top notch-level 2 - track 22

بازدید: 628
دسته بندی: TOP NOTCH,LEVEL TWO,,
تاپ ناچ-top notch-level 2 - track 22

این فایل را اینجا دانلود کنید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: سه شنبه 25 اسفند 1394 ساعت: 23:45 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

تاپ ناچ - top notch - level 2 - track 21

بازدید: 617
دسته بندی: TOP NOTCH,LEVEL TWO,,
تاپ ناچ - top notch - level 2 - track 21

این فایل را از اینجا دانلود کنید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: سه شنبه 25 اسفند 1394 ساعت: 23:43 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

تاپ ناچ-top notch - level 2 - track 20

بازدید: 661
دسته بندی: TOP NOTCH,LEVEL TWO,,
تاپ ناچ-top notch - level 2 - track 20

این فایل را از اینجا دانلود کنید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: سه شنبه 25 اسفند 1394 ساعت: 23:40 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,
نظرات()

تاپ ناچ-top notch-level two-track 19

بازدید: 653
دسته بندی: TOP NOTCH,LEVEL TWO,,
تاپ ناچ-top notch-level two-track 19

این فایل را از اینجا دانلود کنید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: سه شنبه 25 اسفند 1394 ساعت: 23:35 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

آموزش سوالی کردن جمله با wh-Q words

بازدید: 675
دسته بندی: ,,,
آموزش سوالی کردن جمله با wh-Q words

 

 

كلمات پرسشي به دو دسته تقسيم مي شوند:

الف) كلمات پرسشي دسته ي اول:

بعد از كلمات پرسشي دسته ي اول همواره جمله به شكل سوالي بكار مي رود.

مثال برای جواب

کلمه حذفی

معنی

کلمه پرسشی

ردیف

a book – a doctor

شغل – شیء

چه چیز - چه کار

what

1

green - blue - white

رنگ

چه رنگی

What color

2

At 5 o’clock - at 10

ساعت

کی – چه ساعت

What time

3

at Monday - Saturday

روز هفته

چند شنبه

What day

4

slowly - hard - rapidly

قید حالت

چگونه – چطوری

How

5

every day - yesterday

قید زمان

کی – چه وقت

When

6

at home - in the park

قید مکان

کجا

Where

7

Ali - Mr. Irani

شخص

چه کسی

Who

8

Six years old

سن

چند ساله

How old

9

ب) كلمات پرسشي دسته ي دوم :

بعد از كلمات پرسشي دسته ي دوم ابتدا اسم بكار رفته و پس از اسم, جمله به شكل سوالي بكار مي رود.

مثال برای جواب

کلمه حذفی

معنی

کلم پرسشی

ردیف

two - many - some

صفت مقدار

چند تا

How many

1

much - a little

صفت مقدار

چه مقدار

How much

2

My-his-Ali’s

صفت ملکی 'sدار

مال چه کسی

Whose

3

little - thin - clever

صفت

کدام

which

4

 

براي سوالي كردن جملات انگليسي به وسيله ي كلمات پرسشي مراحل زير را انجام مي دهيم .

1- كلمه ي پرسشي مورد نظر را در ابتداي جمله سوالي قرار مي دهيم.

2- پس از كلمه ي پرسشي جمله را به شكل سوالي در مي آوريم.

3- با توجه به معني كلمه ي پرسشي و طبق جداول فوق كلمه يا كلمات حذفي را از جمله حذف مي كنيم .

4- چنانچه كلمه ي پرسشي جزء كلمات پرسشي نوع دوم باشد، اسم را در جمله پيدا كرده و آن را پس از كلمه ي پرسشي قرار مي دهيم . (اسم هميشه بعد از كلمه ي حذفي قرار دارد).

تذكر: چنانچه كلمه ي حذفي در ابتداي جمله قرار داشته باشد فقط كافي است كه آن را از جمـــله حذف كنيم و به جاي آن، كلمه ي پرسشي مورد نظر را قرار داده و بقيه ي جمله را بدون تغــيير بازنويسي كنيم.

مثالهای زیر تفهیم این کلمات را برایتان ساده می سازد.

1. There is a book on the table. (What)

What is there on the table?

2.  This pen is green. (What colour)

What colour is this pen?

3. She goes to school at 5 o’clock. (What time)

What time does she go to school?

4. Today is Monday. (What day(

What day is today?

5. He is playing football slowly. (How)

How is he playing football?

6.  They saw him yesterday.  (When(

When did they see him?

7.  My father is at home.  (Where)

Where is he?

8.  He is Mr Irani (Who)

Who is he?

9. I see some buses in the street. (How many)

How many buses do you see in the street?

10. There is a little water in the glass. (How much)

How much water is there in the glass?

11. That was Ali's car. (Whose)

Whose car was that?

12. Ali is that thin boy. (Which)

Which boy is Ali?

13. Mr Irani teaches English well. (Who)

Who teaches English well?

14. Two boys are at school. (How many)

How many boys are at school?

15. The thin girl is a student. (Which)

Which girl is a student?

 

 

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: شنبه 22 اسفند 1394 ساعت: 19:17 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,
نظرات()

انگلیسی برای مبتدیان

بازدید: 634

این فایل را از اینجا دانلود فرمایید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: جمعه 21 اسفند 1394 ساعت: 23:32 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

فشرده سازی فایل ها

بازدید: 707
دسته بندی: مطالب مفید,علمی,,

 

 

با WinRAR فایل ها را بیشتر از حد معمول فشرده کنید

 

 

 


در حال حاضر میتوان با اطمینان گفت نرم افزار WinRAR بهترین و معروف ترین نرم افزار فشرده ساز در جهان است. توانایی این نرم افزار در فشرده سازی فایل های مختلف بارزترین قابلیت WinRAR است. اما ما در این ترفند قصد داریم روشی را به شما معرفی کنیم که با بهره گیری از آن میتوانید فشرده سازی این برنامه را تا حدی زیادتر بهبود ببخشید.



روش کار:
ابتدا بر روی فایل یا فولدر مورد نظر که قصد فشرده سازی آن را دارید، راست کلیک کرده و Add to archives را انتخاب کنید.


در پنجره باز شده، گزینه Compression method را بر روی Best قرار دهید.


سپس  به تب Advance بروید و بر روی دکمه Compression کلیک کنید.


در پنجره باز شده در قسمت Text compression گزینه Force را انتخاب کنید و مقدار Prediction order را بر روی 63 و مقدار Memory to use, MB را بر روی 128 قرار دهید.


در پایان پنجره را OK کرده و در پتجره قبلی باز شده، با فشردن OK عملیات فشرده سازی را آغاز کنید.

 منبع:سرزمین دانلود sarzamindownload

 

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: جمعه 21 اسفند 1394 ساعت: 20:10 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

اماکن دیدنی شیراز

بازدید: 742

اماکن دیدنی شیراز

ویرایش
 
 
 
 

درباره شیراز تاريخچه:

شهرشيراز نام شيراز در كتيبه هاي هخامنشي تخت جمشيد خوانده شده است ، اشياء وظروف تاريخي و مسكوكاتي كه هم اكنون درموزه متروپوليتن نيويورك موجود است ازعظمت شيراز در عهد سلوكي ها , اشكانيان وساسانيان گواهي ميدهدطبق روايات اساطيري شيراز در زمان فرزند تهمورث دومين پادشاه پيشدادي ساخته شده است. پس از حمله اعراب صفاريان و ديلميان بر آباداني شيراز افزودند. در سال 1079 هجري قمري شيراز براثر جاري شدن سيل سهمگين ويران شد و بسياري از آثار تاريخي آن ازميان رفت. همچنين اين شهر درزمان حمله افغان ها خرابي هار بيشماري را متحمل شد . شيراز طي چند دهه اخير توسعه وگسترش جالب توجهي يافته است وبه يكي از شهرهاي مهم وزيباي ايران تبديل شده است .محيط مساعد شيراز در ادوار گوناگون, دانشمندان سخنوران و نويسندگاني بزرك را در دامان خود پرورانده است كه آثار جاويدان آنها ميراث علمي وادبي ايران را زنده و جاويد نگاه خواهد داشت .

 

آرامگاه شاه چراغ


آرامگاه سيد ميراحمدبن موسي الكاظم (ع) برادر حضرت رضا (ع) - معروف به شاه چراغ در مركز شيراز و كنار ميداني به نام احمدي قرار دارد.
گنبد نيلوفري شاه چراغ به سبك بسيار زيبايي كاشي كاري شده و از دور پيداست. اين آرامگاه در نزد شيرازي ها داراي شكوه و قداست خاصي است و به همين مناسبت هميشه زيارتگاه مؤمنين و مؤمنات بوده است.
غير از دو در اصلي، دو در فرعي ديگر نيز وجود دارد كه يكي به بازار حاجي و ديگر به مسجد جامع عتيق مي رود درگاه مانندي نيز از ضلع شمال حياط وارد بازار شاه چراغ مي شود.

 

حافظیه

حافظیه نام مجموعهٔ آرامگاهی شاعر برجستهٔ ایرانی، حافظ شیرازی است. مجموعهٔ حافظیه در شهر شیراز قرار دارد.

آرامگاه حافظ در شمال شهر شیراز، پایین‌تر از دروازه قرآن، در یکی از قبرستان‌های معروف شیراز به نام خاک مصلی قرار دارد .

 

سعدیه


آرامگاه شاعر قرن هفتم شیخ مشرف الدین بن مصلح الدین سعدی شیرازی است كه در ۴ كیلومتری شمال شرقی شیراز، در دامنه كوه فهندژ، در انتهای خیابان بوستان و در مجاورت باغ دلگشا واقع شده است. این مكان در ابتدا خانقاه شیخ بوده كه وی اواخر عمر خود را در آنجا می گذرانیده و سپس در همانجا مدفون گردیده است.

 

باغ ارم


باغ ارم یک باغ ایرانی تاریخی در شهر شیراز است و شامل چند بنای تاریخی و باغ گیاه‌شناسی می‌شود، تاریخ ساخت و بنیان‌گذار اولیه باغ ارم شیراز، به‌درستی مشخص نیست؛ ولی توصیف‌هایی از آن در سفرنامه‌های متعلق به قرن دهم و یازدهم هجری آمده‌است. این باغ تنوع گیاهی بسیار بالایی دارد و گیاهان بسیاری از اقصا نقاط جهان در این باغ کاشته شده است؛ به شکلی که باغ در قالب یک نمایشگاه از انواع گل‌ها و گیاهان درآمده‌است. در حال حاضر این باغ در اختیار دانشگاه شیراز است؛ باغ گیاه‌شناسی آن در اختیار دانشکده کشاورزی و ساختمان باغ در اختیار دانشکده حقوق قرار دارد.

 

باغ دلگشا

باغ دلگشا یکی از باغ‌های تاریخی شیراز بوده و در ناحیه آرامگاه سعدی قرار دارد، جیمز موریه ساخت آن را به کریم خان زند نسبت داده ولی برخی اعتقاد دارند قدمت باغ دلگشا به دوران ساسانیان در قبل از اسلام می‌رسد. این باغ در دوران صفویه و زندیه از مراکز مهم تفریحی در شیراز بوده‌است.

 

آرامگاه شاه شجاع


در شیراز و در شمال غربی حافظیه در نزدیکی هفت تنان در کنار بلوار هفت تن قرار دارد. شاه شجاع قبل از مرگ (۷۸۶ ه.ق) وصیت کرده بود که جسد وی را در زمین های مصلی و در جوار قبر شیخ محمود قطب الدین دفن نموده و سپس توسط امیراختیارالدین کرمانی جنازه را به مدینه برده در آنجا به خاک سپارند. پس از مرگ وی به دلیل اختلافاتی که بین جانشینان او به وجود آمد، وصیت او عملی نشد و در همان جا باقی ماند

 

باغ جهان نما


باغ جهان نما باغ جهان نما در شمالشرقی شیراز واقع شده‌است. این باغ همچون سه باغ مشهور دیگر یعنی باغ ارم، باغ دلگشا و باغ تخت در دوره آل مظفر و آل اینجو (قرن هشتم هجری قمری) یعنی قبل از یورش تیمور گورکانی به شیراز در نهایت آبادانی بوده‌است. ابن عربشاه مورخ دوره تیموری در کتاب عجایب المقدور آنرا زینت الدنیا نامیده‌است. باغ جهان نما در هنگام اقامت تیمور گورکانی در شیراز، همچون سایر باغهای نامدار آن دوره مورد توجه وی واقع شده بطوریکه همانند آنرا در اطراف سمرقند که موطن او بوده احداث و آنرا جهان نما نامیده‌است.

 

مسجد جامع عتيق


مسجد جامع عتيق يا مسجد جمعه يا مسجد جامع يا مسجد آدينه، از كهن ترين مساجد قديمي شيراز است كه در مشرق شاهچراغ قرار دارد
اين مسجد دو ايواني در سال 281 ه.ق. به دستور عمروليث صفاري ساخته شد. ساختمان مسجد كه اولين هسته تاريخي شهر شيراز است مشتمل بر بنايی مرتفع است كه داراي چندين حجره و شبستان است و برخي قسمت هاي آن دوطبقه مي باشد. اين مسجد داراي 6 درب ورودي و خروجي بوده است. يك درب در ضلع شمالي، يك درب در ضلع جنوبي، دو درب در ضلع غربي و دو درب در ضلع شرقي.

 

آرامگاه شاه داعی


آرامگاه نظام الدین محمود الحسینی ملقب به داعی الی الله از سادات حسینی، عالم, عارف و شاعر شیرازی با ۳۸ جلد اثر فارسی و عربی است كه در جنوب شیراز، در شرق گورستان معروف دارالسلام و خارج از دروازه شاهداعی واقع شده است.

 

باغ عفیف اباد


باغ یا عمارت عفیف آباد از آثار تاریخی شیراز است، این باغ در خیابان عفیف آباد شهر شیراز واقع است و هم اکنون در اختیار ارتش قرار دارد و یکی از بزرگ‌ترین موزه‌های سلاح خاور میانه در آن وجود دارد.
باغ عفیف آباد (با نام دیگر باغ گلشن) مجموعه موزه ایست در شیراز. این باغ در یکی از مناطق عیان نشین شیراز واقع شده و مجموعه در سال ۱۸۶۳ میلادی ساخته شد. این مجموعه شامل یک کاخ سلطنتی , موزه سلاحهای قدیمی و یک باغ ایرانیست که همگی برای بازدید عموم هستند.

    

 

 

 

باغ نارنجستان قوام


نارنجستان قَوام که به باغ قوام مشهور است، بین سالهای ۱۲۵۷ تا ۱۲۶۷ هجری شمسی، مقارن با حکومت ناصرالدین شاه قاجار و بدستور علی محمد خان(قوام الملک دوم) و پسرش محمد رضا خان(قوام الملک سوم) در شیراز ساخته و تکمیل شده‌است، بنای نارنجستان در سال ۱۳۴۵ هجری شمسی به دانشگاه شیراز اهدا گردید و بین سالهای ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۸ هجری شمسی مورد استفاده موسسه آسیایی، تحت سرپرستی پروفسور آرتور اپهام پوپ، ایران شناس معروف بوده‌است.

 

 

خانه زینت الملوک


زینت الملوک نام بنایی در شیراز است، در ضلع غربى نارنجستان قوام، عمارتى زيبا قرار دارد که به دليل سکونت خانم زينت‌الملوک قوامي، دختر قوام‌الملک چهارم، به اين نام معروف است. اين عمارت که به فاصلهٔ يک کوچه با خانه قوام قرار دارد و به وسيلهٔ يک راه زيرزمينى با آن در ارتباط است، در حقيقت اندرونى خانهٔ قوام و محل رفت و آمد محارم بود.اين بنا از آثار دوره قاجار است. ساخت بنا در سال ۱۲۹۰ هـ.ق به وسيلهٔ على‌محمدخان قوام‌الملک دوّم آغاز شد و در سال ۱۳۰۷ هـ.ق به وسيلهٔ محمدرضاخان قوام‌الملک سوّم به پايان رسيد، در ورودى خانه زينت‌الملک معرق‌کارى شده است و با عبور از هشتي، يک راهرو با زاويه شمال شرقى به حياط راه مى‌يابد. در حياط علاوه بر ازاره‌هاى سنگى حجارى شده و مشبک، دو باغچه زيبا و حوض بزرگ و کوچک مشاهده مى‌شود.

   

 

 

ارگ کریمخانی

     

ارگ کریمخانی قصر سلطنتی و اندرونی كریم خان زند (م. 1193) حاكم شیراز بوده است كه در سال 1180 ه.ق به دستور وی ساخته شد و در حال حاضر در شمال شرقی شیراز، در حوالی میدان شهدا واقع شده است.

كریم خان زند برای ساختن قصر خود ماهرترین سنگ تراشان، معماران و هنرمندان آن عصر را به شیراز دعوت كرد و بهترین نوع مصالح را از شهرها و كشورهای مختلف خریداری نمود و در اختیار كارگران قرار داد. در مدت زمان كوتاهی بنای ارگ ساخته شد.میدان كریم خانی به عنوان تأسیسات و ارسن شهری شامل سه بخش می شد:
1. بخش سیاسی كه شامل عمارت كلاه فرنگی و دیوانخانه بود.
2. بخش اقتصادی كه شامل بازار وكیل می شد.
3. بخش نظامی كه شامل میدان مشق می شد.
 

دروازه قرآن


دروازه قرآن یکی از دروازه‌های به جای مانده از دوره‌های قدیم در شیراز است که امروزه به عنوان یکی از آثار تاریخی این شهر به حساب می‌آید، دروازه قرآن در شمال شرقی شهر شیراز در تنگ الله اکبر میان کوه چهل مقام و کوه باباکوهی قرار دارد و در واقع در خروجی شیراز بسمت شهر مرودشت واقع شده

 

 

 

 

آدرس اماکن دیدنی شیراز

ویرایش
 
 
 
 

·  دروازه قرآن:                                      ميدان قرآن - تقاطع بولوار هفت تنان و ربانی شيرازی

·  حافظيه:                                حد فاصل چهارراه حافظيه و چهارراه ادبيات - تلفن 2284552

·  سعديه                                   :  بولوار بوستان - تلفن 7301300

·  ارگ کريمخاني:                                  ميدان شهدا (شهرداری سابق) - تلفن 2301985

·  تخت جمشيد                               :       کيلومتر 55 جاده شيراز - اصفهان

·  باغ عفيف آباد:                                   انتهای خيابان عفيف آباد - تلفن 6267343

·  باغ ارم:                                   بولوار ارم -  تلفن 6273647

·  نارنجستان قوام:                                  خيابان لطفعلی خان زند - نرسيده به خيابان زينبيه (فلکه غدير) - تلفن 2224381

·  مسجد نصير الملک                              :     خيابان لطفعلی خان زند - محله گود عربان - تلفن 2241661

·  مسجد جامع عتيق                               :      شرق حرم مطهر شاهچراغ (ع) -  تلفن 2243388

·  مسجد وکيل                              :   خيابان لطفعلی خان زند - خيابان طالقانی - رو به روی کتابخانه شهيد دستغيب

·  حمام وکيل                                 :     خيابان لطفعلی خان زند - خيابان طالقانی - جنب مسجد وکيل

·  بازار وکيل                               :   جنب حرم مطهر شاهچراغ (ع) - تقاطع خيابان لطفعلی خان زند

·  بازار مسگرها                               :   تقاطع خيابان های احمدی و زند - جنب بازار وکيل

·  بازار مشير نو                             :   قسمت جنوبی بازار وکيل

·  آرامگاه شاهچراغ                            :   ميدان احمدی - تلفن 2222158

·  آرامگاه خواجوي کرماني:                                دروازه قرآن

·  آرامگاه آبش خاتون                         :    ميدان دفاع مقدس (فلکه خاتون)

·  آرامگاه سيد تاج الدين غريب                        :   دروازه کازرون - تلفن 7281852

·  آرامگاه بی بی دختران                        :   ابتدای بولوار شهيد دستغيب - جنب بيت العباس

·                         آستانه سيد علاءالدين حسين (ع):        ميدان آستانه - تلفن 2242991

·  آرامگاه شاه شجاع                         :   بولوار هفت تنان - جنب بوستان کوهپايه

·  آرامگاه امام زاده علی ابن حمزه (ع)                    : شمال پل قديمی دروازه اصفهان (پل علی بن حمزه) - تلفن 2223353

·  آرامگاه شاه داعی الله                      :   بولوار سيبويه - جنب قبرستان دارالسلام - تلفن 7285757

·  آرامگاه ابن خفيف:                           پشت بازار وکيل - جنب دبيرستان ابوذر- تلفن 2228083

·  آرامگاه شيخ روزبهان:                          خيابان لطفعلی خان زند (ضلع جنوبی) - محله درب شيخ

·  آرامگاه سيبويه                         :    دروازه کازرون - محله سنگ سياه - تلفن 7288084

·  سرای مشير:                              انتهای بازار وکيل

  کلیسای ارامنه:                              خيابان زند - کوچه نوبهار

 

 

سوغات شیراز

ویرایش
 
 
 
 

سوغات عمده شیراز آبلیمو و آبغوره می‌‌باشد. همین طور بهار نارنج شیراز زبانزد خاص و عام است. همینطور شیرازی‌ها نوعی پالوده به همان نام پالوده شیرازی دارند که یکی از بهترین انواع پالوده در ایران است. از انواع دیگر صنایع دستی می‌توان به خاتم‌کاری، منبت‌کاری، قالی و قالیچه اشاره کرد. خاتم این شهر معروف است.

صنایع دستی از قبیل خاتم کاری فارس ، نقره کاری ، سفال سازی ، منبت کاری و قالی بافی از مهمترین سوغاتی های شیراز محسوب میگردد.
عرقیات و شربت های طبیعی بهترین سوغاتی های شیراز است. عرق شاتره ، نسترن ، بیدیمشک ، اترج ، تارونه ، بهار نارنج ، نعنا چهل گیاه ، کاسنی ، شربت به لیمو و نارنج ، گاوزبان و کیالک از این نمونه اند که هرکدام دارای خاصیت خود میباشند.

گلاب میمند از سوغاتی های مهم فارس و شیراز است.
اصطخری در کتاب مسالک و ممالک مینویسد : ( گلاب فارس از جور خیزد و به دیار حجاز و یمن و شام و مصر و مغرب و خراسان ببرند و آب طلع (عرق طارونه ) آنجا چکانند و هیچ جای دگر ندانند، زعفران و آب بید ( بیدیمشک ) بهتر از آن که به دیگر جای باشد )

ابوریحان بیرونی در کتاب صدینه مینویسد : 
گلی را که از وی گلاب گیرند ، اهل فارس به آن آزاد گل گویند . سرزمین فارس در سراسر دوران غزنویان،به گرفتن گلاب از گل شهرت داشت.  اگر چه در گذشته، گلاب یزد ، اصفحان و بصره ، اسم و رسمی داشتند ولی سرزمین فارس مهمترین مرکز تولید گلاب و عطر های گوناگون بوده است.

دیگر سوغاتی های شیراز و استان فارس عبارتند از :

کلوچه و مسغتی شیراز

لیمو ترش جهرم

خرمای جهرم

نان شیرین فسا

حلوای ارده و نان کنجدی

حلوای مسغتی لار

حاج بادام و نان کماج نی ریز

پرتقال داراب

گیوه آباده

رب انار ارسنجان

پالوده

ابلیمو شیراز

 

 

صنایع دستی شیراز

ویرایش
 
 
 
 

 توليد انواعي از صنايع دستي در مناطق عشايري و روستايي و نيز در شهرهاي استان فارس رواج دارد. بيشترين تعداد صنعتگران دستي در گروه بافته هاي داري – قالي، گليم و گبه – قرار دارد . پس از آن بايد از خاتم - خاتم سازي و خاتم كاري و پس از آن معرق چوب، منبت كاري چوب، ريزه كاري، نقاشي روي چوب سفال و سراميك سازي، كاشي معرق كاشي هفت رنگ و نقاشي روي سفال ياد كرد. از رشته هاي رايج در استان فارس طراحي و نگارگري ( نگارگري، گل و مرغ سازي، تذهيب و تشعير ) است. رنگرزي گياهي و استفاده از مواد ملونه طبيعي در رنگرزي خامه و ابريشم نيز كاري پررونق در استان فارس است. در زمينه فلز كاري و هنرهاي مرتبط با فلز نيز استان فارس از سابقه طولاني برخوردار و آثار نقره كاري و قلمزني روي نقره آن شاخص است. ساير رشته هاي صنايع دستي رايج در اين استان عبارتند از : دوخت لباسهاي محلي عروسك سازي، در پيكر تراشي، نمدمالي، سراجي، رودوزي هاي سنتي، بافتني ها، نقشه كشي فرش و گچ گليم.

 

 

 گليم : در استان فارس بخش عمده اي از توليد گليم توسط زنان و دختران عشاير ساكن و كوچ رو قشقايي انجام مي شود. براي بافت گليم معمولاً از نقشه استفاده نمي كنند نقشه ها ذهني هستند و معمولاً از طرح هايي استفاده مي شود كه از نسل هاي گذشته به حال انتقال يافته و تغييرات جزيي در همان چهارچوب آداب و رسوم موجود در منطقه است.

قالي : هنر و صنعت بافندگي فارس در وهله نخست، هنري عشايري و در وهله دوم هنري روستايي است كه وابستگي به عشاير دارد . عشاير فارس بويژه قشقائي ها و ايل خمسه بيش از ديگر عشاير به اين هنر اشتغال دارند و روستائيان كه در مسير اين ايل ها زندگي مي كنند نيز به كار توليد قالي و ساير دستبافت ها مبادرت مي كنند.

گبه : گبه نوعي قالي گره بافته است با پرزهايي بلند كه حداقل يك سانتي متر و پودهاي متعدد (بين سه تا هشت پود در هر رديف) و معمولاً درشت بافت است . اين بافته معمولاً در ايلات و عشاير جنبه خود مصرفي دارد . در گبه هاي قشقايي برخلاف گبه هاي ساير نواحي ايران كه خودرنگ است، بافنده از رنگ ها و نقش هاي متفاوتي استفاده مي كند.

جاجيم : از بافته هاي عشاير قشقايي جاجيم است كه براي پوشاندن رختخواب و اثاثيه درون چادر استفاده مي شود از اين رو به آن «پوشن» نيز مي گويند.

 

رنگرزي سنتي : در شيراز و برخي ديگر از شهرهاي استان فارس، كارگاههاي متعدد رنگرزي با مواد ملونه طبيعي ( گياهي ) وجود دارد كه در اين كارگاهها با بهره گيري از مواد رنگزايي همچون نيل، اسپرك، خوشك، روناس و استفاده از دندانه هايي نظير زاج سفيد، زاج سياه و زاج سبز، اقدام به رنگرزي خامه و ابريشم مي كنند.

رند : رند، نوعي گليم بسيار ريز بافت و ظريف منطقه فارس است كه به آن سوزني هم مي گويند.

خاتم سازي : نام شيراز با خاتم توام بوده و نام خاتم، شيراز را به ذهن و خاطر مي آورد . چرا كه از دوره صفويه به اين سو، شهر شيراز به عنوان خواستگاه هنر خاتم سازي، مهمترين مركز خاتم سازي ايران بوده و هست و شاخص ترين خاتم سازان شيرازي چون صنيع خاتم، گلريز خاتمي، حكيم الهي و ... همواره سهم شايسته اي هم در توليد و عرضه آثار ممتاز خاتم و هم در تربيت نيروي انساني و خاتم سازان جديد داشته اند. خاتم شيراز به واسطه كيفيت مناسب و طرحهاي اصيل و مواد اوليه مرغوب، از جايگاه مناسبي در خاتم سازي ايران برخوردار است.

منبت كاري : در استان فارس و بويژه در شهر آباده، منبت كاري شهرتي ديرينه دارد و در اين شهر زيباترين آثار منبت چوب به صورت جعبه ها، صفحات شطرنج، مبلمان، ميز و ... عرضه مي شود. ضمن آنكه منبت كاري در شهر شيراز هم از رونق خوبي برخوردار است.

ساخت و قلمزني نقره : شهر شيراز به واسطه آثار تهيه شده از نقره و نيز قلمزني هاي شاخص انجام شده بر روي نقره كه با طرح هاي زيبايي از تخت جمشيد مشخص مي شود و به صورت گيره هاي استكان و ليوان، سيني و ظروف ديگر عرضه شده است.

حصير بافي : بوريا بافي و سبد بافي در استان فارس رواج دارد . بهترين نوع بوريا متعلق به شهر كازرون است . سبد بافي قشقايي ها از لحاظ شكل و نقش بسيار جالب است.

سفالگري : در فارس انواع ظروف سفالي ساده و لعابدار و انواع كاشي هاي هنري توليد مي شود.

 

 

درياچه های فارس

ویرایش
 
 
 
 


در استان فارس درياچه هاي متعددي وجود دارد . بيشترين تعداد درياچه هاي دائمي كشور در استان فارس وجـود دارد . اين درياچه ها نقشي مهم در چرخه زيست محيطي و طريقه زندگي دارد . درياچه هاي استان فارس را مي توان به درياچه هاي آب شور و درياچه هاي آب شيرين تقسيم بندي نمود. درياچه هاي آب شور استان عبارت است از : درياچه مهارلو، بختگان، طشك و هيرم. درياچه هاي آب شيرين استان عبارت است از : درياچه پريشان، تالاب ارژن، برم شور، درياچه كافتر، هفت برم، درياچه سد درودزن. وسعت درياچه هاي شور استان تقريبأ 145000 هكتار و وسعت درياچه هاي آب شيرين تقريبأ 30000 هكتار مي باشد.

درياچه برم شور : درياچه برم شور در 25 كيلومتري منطقه بابامنير قرار دارد و حداكثر طول آن پنج كيلومتر است .


درياچه پريشان (فامور) : اين درياچه در سه كيلومتري روستاي ايازآباد كه در 12 كيلومتري كازرون قرار دارد، به وجود آمده است. آب درياچه پريشان شيرين است ولي براي آشاميدن چندان مناسب نيست .

درياچه مهارلو : اين درياچه در 27 كيلومتري جنوب‌ شرقي شيراز واقع شده است . اين درياچه از نظر كيفي شور و غيرقابل استفاده است . از آب اين درياچه، براي تهيه استخراج نمك طعام استفاده مي‌شود و مكاني مناسب براي زيست پرندگان و حيوانات وحشي محسوب مي‌شود . وسعت درياچه 600 كيلومتر مربع است .

درياچه و تالاب ارژن : وسعت تقريبي اين درياچه در حدود 2000 هكتار و از جمله درياچه‌هاي آب شيرين كشور است . اين درياچه بخشي از منطقه حفاظت شده ارژن و پريشان است كه در فاصله 60 كيلومتري شيراز و در مجاورت جاده اصلي شيراز- بوشهر قرار دارد.

درياچه برم فيروز سپيدان : درياچه زيباي برم فيروز سپيدان در ارتفاعات حاشيه شمالي شهراردكان در كنار جاده اردكان - مارگون - كمهر واقع شده است . آب اين درياچه از برف هاي ارتفاعات تأمين مي شود.

 

 

کوه های فارس

ویرایش
 
 
 
 

كوه سفيد : اين كوه مطابق با جهت عمومي زاگرس از شمال غربي به جنوب شرقي كشيده شده و با 3943 متر ارتفاع ، بلندترين نقطۀ شهرستان اقليد است كه در شمال شرقي استان قرار دارد .


كوه گر : اين كوه در شمال شهرستان مرودشت قرار گرفته و 3109 متر ارتفاع دارد . جهت عمومي كوه هاي اين شهرستان نيز مطابق با جهت عمومي زاگرس (شمال غربي- جنوب شرقي) مي باشد.


خرمن كوه : اين كوه در شمال شهر فسا قرار دارد و مرتفع ترين نقطه اين شهرستان محسوب مي شود . ارتفاع قله آن در حدود 3183 متر از سطح دريا است.


كوه تودج : اين كوه از تنگ كرم آغاز مي شود و در جهت شمال غربي و جنوب شرقي امتداد مي يابد . بلندترين قله آن با 3150 متر ارتفاع در شمال شرقي داراب واقع شده است . كوه خرمن كوه و تودج در تمام زمسان و گاه با اوايل تابستان پوشيده از برف است.


كوه ختابان بوانات : اين كوه در شش كيلومتري جنوب و جنوب باختري بوانات قرار گرفته و 3362 متر ارتفاع دارد . اين كوه در دو قسمت ختابان خاوري و ختابان باختري قرار دارد و رودخانه هاي سرميدان و بوانات از اين كوه سرچشمه مي گيرند.


كوه قلات بوانات : اين كوه در در 15 كيلومتري شمال باختري سوريان قرار دارد و ارتفاع آن 2550 متر مي باشد . اين كوه به صورت رشته باريك و طويلي از شمال باختري به جنوب خاوري كشيده شده و دره بوانات را از حوضه آبريز كوير ابركوه جدا مي سازد.

كوه قند يله : اين كوه در دو كيلومتري خاور سوريان قرار گرفته و دره ها و گردنه هاي معروفي در اين كوه وجود دارد . كوه قنديله 2350 متر ارتفاع دارد و از طرف باختر به رشته كوه قلات متصل است.

رودخانه ها

رودخانه شادكام : اين رودخانه كه در گذشته به نام رودخانه سارياتن مشهور بود، از چشمه اي به همين نام در ارتفاعات كوه آلماليجه سرچشمه مي گيرد و پس از آبياري دشت نمدان، به درياچه كافتر مي ريزد.

رودخانه فهليان : اين رودخانه كه مهم ترين رودخانه شهرستان ممسني است ، از به هم پيوستن رودخانه شش پير و رودشير به وجود آمده است كه پس از عبور از كنار كوه قلعه سفيد، وارد منطقه فهليان مي شود .


رودخانه تنگ شيو : اين رودخانه از كوه هاي كهگيلويه و بويراحمد سرچشمه مي گيرد و پس از طي مسافتي ، در خاك كهگيلويه وارد منطقه ممسني مي شود و در دهستان رستم به رودخانه فهليان مي پيوندد.


رودخانه آغاج : اين رودخانه از دامنه كوه تابسك در دهستان دشمن زياري سرچشمه مي گيرد و پس از عبور از ميان دره اي در ناحيۀ شمال غربي شيراز ، در حوالي چهل چشمه از منطقه ممسني خارج مي شود.


رودخانه رودشير : اين رودخانه كوچك از كوه هاي منطقه جاويد سرچشمه مي گيرد و در دهستان جاويد جريان مي يابد و پس از طي مسافتي به رودخانه شش پير در شهرستان ممسني مي ريزد.

از ديگر رودخانه هاي اين استان رودخانه شش پير، رودخانه پيرآب، رودخانه كر، رودخانه سيوند، رودخانه قره آغاج، رودخانه بشار، ودخانه مارگان، رودخانه چوبخله، رودخانه شور جهرم، رودخانه شور لار، رودخانه مهران شور، رودخانه فيروز آباد، رود پلوار، رودخانه پل فسا، رودخانه خشك، رودخانه دالكي، موند (مند)، رودخانه گله دار ، رودخانه شادكام اقليد، رودخانه اوجان اقليد. 

 

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: چهار شنبه 19 اسفند 1394 ساعت: 23:25 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,,
نظرات()

بناهای تاریخی ایتالیا-رم-کولوزیوم

بازدید: 750

بناهای تاریخی ایتالیا

 

Colosseum – کولوزیم


بزرگترین آمفی تئاتر و ورزشگاه روم باستان که دستور ساخت آن را وسپاسیان(Vespasian) امپراتور روم در سال 70 میلادی صادر کرد. در این استادیوم وسیع، تماشاگران رومی میتوانستند، گلادیاتورها و حیوانات وحشی را که تا سرحد مرگ باهم مبارزه میکردند را تماشا کنند.

ساختمان بیضی شکل آن با ابعاد 189 در 156 متر، در طی 10 سال ساخته شد و قادر بود 50000 تماشاچی را در خود جای دهد و بوسیله سایبان کرباسی بزرگی آنها را از معرض تابش آفتاب محفوظ نگه دارد.

جایگاه پلکانی شکل تماشا چیان بر روی تعداد زیادی طاق از جنس بتون اختراع شده توسط رومیان قرار داشت و برای اینکه روی سطح آن خوب صاف و محکم شود، از آجر و سنگ نیز استفاده کردند.

در محیط داخلی ورزشگاه، میدان یا جایی که مبارزات در آن انجام میشد، قرار داشت. کف چوبی آن بوسیله ماسه پوشیده شده بود تا خونهای ریخته شده را جذب کند. برای برگزاری مسابقات دریایی پهلوانی، میدان را پر از آب میکردند.

در زیرزمین مجموعه ای از اطاقها، قفسها و راهروها وجود داشت. گلادیاتورها و حیوانات قبل از ورود به میدان، در آنجا نگهداری میشدند. بالابرهایی که قفسهای دربسته حیوانات را به بالا و داخل میدان منتقل میکردند، بوسیله قرقره کار میکردند.

در حال حاضر تنها یک سوم از بنای این ساختمان باقی مانده است و آخرین مبارزه انجام شده درآن به سال 523 بعد از میلاد بازمیگردد.

Florence Cathedral – کلیسای جامع فلورانس

این کلیسای جالب توجه از نشانه های پیشرفت فلورانس میباشد. این کلیسا در قرن سیزدهم ساخته شد اما طراحان قرن سیزدهم کلیسای جامع فلورانس نتوانستند محاسبات ساخت گنبدی با قدرت کافی برای پوشش منطقه وسیع مرکز آن، که حدود 42 متر بود را انجام دهند، تا اینکه معماری به نام فیلیپو بونه لسکی (Filippo Brunelleschi) در سال 1420 راه حل این مشکل را پیدا کرد. او ساختمانی را طراحی کرد که خود بنا و سنگینی بار سقف را تحمل کند. گنبد هشت ضلعی از حلقه های افقی آجری و سنگی تشکیل میشد. برآمدگیهای ماسه سنگی و هلاای روی گنبد، آنرا محکمتر میکرد.

فلورانس – Firenze

فلورانس نام شهر باستانی فلورنتیانا میباشد که در ایتالیا فیرنتزه نامیده میشود. در ایتالیای مرکزی و ناحیه توسکانی واقع شده و مرکز استان فلورانس گه رود آرنو در آن جاری است.
در عکس زیر رود آرنو را مشاهده میکنید که از زیر پل پونته ویکینو(Ponte Vecchio) جاری است.


ساختمانهای دوره گوتیک و رنسانس ، موزه ها و گالریهای هنر و پارکهای آن بسیار مشهور است. از سوی دیگر فلورانس شهر اقتصادی، تولیدی و ترابری مهم ایتالیا محسوب میشود. بازار مشروب، روغن زیتون، سبزیجات، میوه و گل آن بسیار پر رونق است. راه آهن و اتوبان اصلی آن شمال ایتالیا را به رم متصل میکند. صنایع عمده آن شامل موتورسیکلت، قطعات اتومبیل، ماشینهای کشاورزی، شیمیایی، کودها، پلاستیکها و ابزار دقیق میباشد.
صنایع دستی آن از جمله کارهای نقره و جواهرات (مخصوصا طلا و کنده کاری جواهرات)، کارهای حصیربافی، چرمی، شیشه ای، کوزه گری، اثاث چوبی و قلابدوزی آن نیز بسیار معروف است.

فلورانس پوشیده از برجهای و کلیساها تاریخی است که مشهورترین آنها کلیسای جامع سانتا ماریا دل فیوره است که قبلا به آن اشاره کرده بودیم. در عکس زیر نمایی از این کلیسا را از پارک میکل آنژ مشاهده میکنید.


موزه هنری پلازو دلی اوفیتزی(Palazzo degli Uffizi) معروفترین موزه فلورانس میباشد. ساختمان آن متعلق به قرن شانزدهم بوده که ادارات دولتی و دادگاهها در تشکیل میشده اند. هم اکنون در آن آثار نقاشی نفیسی از هنرمندان بزرگ ایتالیا و فرانسه در آن نگاهداری میشود.


کلیسای سانتا کروچه (Santa Croce) از دیگر ساختمانهای معروف فلورانس است که در قرن 13 و 14 ساخته شده و به عنوان مرکز پیدایش رنسانس از آن یاد میشود.


کلیسای سانتا ماریا نولا (Santa Maria Novella) یکی از زیباترین کلیساهای فلورانس است که در اوخر قرن 14 و اوایل قرن پانزده ساخته شده و با نقاشیهای زیبایی تزیین شده است.


کتابخانه مرکزی یکی از بزرگترین کتابخانه های ایتالیاست که در فلورانس واقع شده و حاوی بیش از چهار میلیون جلد کتاب و جزوه و هزاران کتاب دستنویس، نقشه و نامه است. این شهر زادگاه بزرگترین ادیب و شاعر ایتالیا دانته آلیگیری نیز میباشد.

Rome – رم


رم پایتخت ایتالیا و مرکز استان لاتزیو (لاتیوم) است که رود تیبر (Tevere توره تلفظ ایتالیایی) از میان آن میگذرد. این شهر در میانه کشور و کنار دریای مدیترانه قرار دارد. واتیکان که کوچکترین کشور جهان محسوب میشود در داخل شهر رم محصور شده است.
برای قرنها رم شهر جاویدان نامیده میشد، زیرا یکی از بزرگترین شهرهای تمدن غرب و پایتخت امپراطوری روم بود. به عنوان مرکز جهانی کلیسای کاتولیک از سال 1871 این شهر به عنوان پایتخت ایتالیا برگزیده شد. این شهر یک از شهرهای مهم اروپا نیز محسوب میشود.
در عکس زیر رودخانه تیبر را مشاهده میکنید. میدان سن پیترو (
Piazza San Pietro) که یکی از نقاط دیدنی رم است در زمینه عکس مشاهده میشود.


در حقیقت پس از جنگ جهانی دوم بود که رم مانند شهرهای میلان و ناپل به مرکز اقتصادی تبدیل شد. عمده فعالیتهای اقتصادی در رم به دو بخش کارهای دولتی و توریسم تقسیم میشود و اغلب مردم شهر در این دو زمینه مشغول کار هستند. توریسم باعث رونق صنایع زیادی در این شهر شده است از جمله پارچه بافی، صنایع چاپ، لباسهای مدل بالا، صنایع غذایی، دارویی، ماشین سازی و صنایع فلزی. صنعت فیلمسازی نیز صنعت مهمی به شمار میآید.
رم نقطه مرکزی راه آهن کشور به شمار میآید و توسط اتوبانه و آزادراهها به نقاط دیگر کشور متصل میشود. فرودگاه لئونارد داوینچی رم یکی از شلوغترین فرودگاههای اروپا است.
رم شهری باستانی است که در 753 سال قبل از میلا مسیح بوجود آمده و آثار باستانی زیادی را در خود جای داده است و اکثر ساختمانها ، میدانها و مجسمه های آن یادگار دورانهای قدیم هستند که معرفی هریک از این آثار نیازمند بحثی مستقل است. آمفی تئاتر کولوزیم را قبلا معرفی کرده بودیم، در ادامه چند عکس از نقاط دیدنی این شهر را مشاهده میکنید.


عکس فوق میدان اسپانیا (Piazza di Spagna) را نشان میدهد که توریستها روی پله های اسپانیایی که در قرن 18 ساخته شده کنار هم جمع شده اند و بالای عکس نیز کلیسای ترینیتا دی مونتی (Trinità dei Monti) را مشاهده میکنید که متعلق به قرن 15 است.

طاق کنستانتین که در سال 5-312 به یادبود پیروزی بزرگ کنستانتین پادشاه امپراتوری رم ساخته شد.


نمایی دیگر از میدان سن پیترو در واتیکان

Leaning Tower of Pisa – برج کج پیزا

 


ساخت این برج که نمونه از معماری رومی است در سال 1173 در شهر پیزای ایتالیا شروع شد. این برج در حقیت به عنوان برج ناقوس کلیسای جامع پیزا استفاده میشده است. ساخت این مناره نزدیک 200 سال طول کشید و این ساخت و ساز تاخیری باعث ایجاد مشکلاتی برای این ساختمان گردید.

این برج 55 متر ارتفاع دارد و قطر آن نیز 16 متر میباشد که در هشت طبقه ساخته شده است. داخل برج راه پله مارپیچی مشتمل بر 294 پله وجود دارد که به بالای برج منتهی میشود. هنگامی که سه طبقه اول ساخته شد، یک طرف برج شروع به فرو رفتن در خاک کرد. این مسئله باعث شد که ساخت این برج تا 100 سال عقب بیافتد. سپس در سال 1301 شش طبقه دیگر نیز ساخته شد و در سال 1350 برج کامل گردید.

کجی این برج باعث شهرت فراوان آن گردیده است. در حال حاضر این برج حدود 5 متر از محور عمودی منحرف شده است و حدود یک میلیمتر در سال نیز به این انحراف افزوده میشود.

این همان برجی است که گالیله آزمایش معروف خودش (شتاب یکسان اجرام متفاوت) در آن اجرا کرد.

از سال 1990 به دلایل ایمنی ورود مردم به این برج ممنوع شده است.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: چهار شنبه 19 اسفند 1394 ساعت: 23:21 منتشر شده است
نظرات()

زرتشت

بازدید: 936
زرتشت

زندگینامه زرتشت را از اینجا دانلود کنید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: چهار شنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 21:15 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,
نظرات()

زندگینامه کوروش

بازدید: 941
زندگینامه کوروش

این مطلب را اینجا دانلود کنید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: چهار شنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 19:24 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,
نظرات()

سریال بشارت منجی 2

بازدید: 687
سریال بشارت منجی 2

این مطلب را اینجا دانلود کنید.

می پسندم نمی پسندم

این مطلب در تاریخ: چهار شنبه 12 اسفند 1394 ساعت: 18:48 منتشر شده است

برچسب ها : ,,,
نظرات()

ورود کاربران

نام کاربری
رمز عبور

» رمز عبور را فراموش کردم ؟

تبلیغات

متن

چت باکس


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

پشتيباني آنلاين

پشتيباني آنلاين

آمار

آمار مطالب آمار مطالب
کل مطالب کل مطالب : 176
کل نظرات کل نظرات : 0
آمار کاربران آمار کاربران
افراد آنلاین افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا تعداد اعضا : 5

آمار بازدیدآمار بازدید
بازدید امروز بازدید امروز : 133
بازدید دیروز بازدید دیروز : 137
ورودی امروز گوگل ورودی امروز گوگل : 13
ورودی گوگل دیروز ورودی گوگل دیروز : 14
آي پي امروز آي پي امروز : 44
آي پي ديروز آي پي ديروز : 46
بازدید هفته بازدید هفته : 385
بازدید ماه بازدید ماه : 601
بازدید سال بازدید سال : 6790
بازدید کلی بازدید کلی : 108847

اطلاعات شما اطلاعات شما
آی پی آی پی : 3.16.139.36
مرورگر مرورگر :
سیستم عامل سیستم عامل :
تاریخ امروز امروز :

درباره ما

به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آموزش زبان انگلیسی و آدرس prospect123.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






خبرنامه

براي اطلاع از آپيدت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



خرید فایل های قابل دانلود